در این آموزش ابتدا دربارۀ تکنیکهای کپیرایتینگ صحبت خواهیم کرد، سپس چکلیست نهایی کپیرایتر را از آموزشهای یکی از اساتید کپیرایتینگ خواهیم خواند، و در نهایت فرمولهای کپیرایتینگ را مرور خواهیم کرد. تلاش میکنم که محتوای این یادداشت آموزش کپیرایتینگ به زبانی ساده و در عین حال اصولی آماده شود تا علاقهمندان به کپیرایتینگ هم بتوانند بهراحتی با آن ارتباط برقرار کنند.
پس از مطالعۀ این یادداشت، میتوانید با کلیک روی لینک کپیرایتینگ چیست؟ [آموزش صفر تا 100 کپیرایتر شدن بهزبان ساده] با تعریف کپیرایتینگ و اصول ابتدایی آن آشنا شوید. البته بهتر این است که ابتدا یادداشت قبلی را بخوانید و با حضور ذهن به مطالعۀ نوشتۀ فعلی بپردازید. باری، برویم سراغ آموزشهای امروز.
تکنیکهای کپیرایتینگ
درباره تکنیکهای کپیرایتینگ در یادداشت «کپیرایتینگ چیست؟» اندکی صحبت کردهایم. اینجا قصد دارم در چند مورد آنچه را که برای نوشتن یک کپی خوب باید مدنظرمان باشد بیاورم. البته احتمالاً خودتان بیشتر موارد را بلدید و استفاده هم میکنید؛ فقط اینجا همه را یکجا نوشتهام که ذهنمان مرتب شود.
- داستان بگویید؛ و بکوشید که با مخاطبتان رابطهای احساسی برقرار کنید. اینروزها همهجا پُر است از تبلیغات، و رسیدن به قلب و عقل مشتری بستگی به داستانی دارد که شما تعریف میکنید.
- همهچیز دربارۀ خواننده است؛ او را «شما» خطاب کنید و برای یک فرد غایب صحبت نکنید.
- مثبت باشید؛ فعال و الهامبخش باشید، رویای مشتری را بشناسید و تلاش کنید تا از فعلهای مثبت در نوشتههایتان استفاده کنید.
- از قدرت «تکرار» بهره بگیرید؛ نکتههای کلیدی و مهم سخنتان را 2-3 بار در متن تکرار کنید. فقط حواسجمع باشید که اسیر اطناب و تکرارِ نابهجا نشوید.
- از آمار و ارقام، تصاویر، نمودارها، منابع معتبر و… استفاده کنید. چشمهای خوانندهتان را با خود همراه کنید.
- منظم بنویسید و خوانا؛ حسابشده و مرتب نوشتن باعث میشود خواننده راحتتر متنتان را بخواند.
- بهایجاز و اختصار بنویسید؛ طولانی ننویسید تا حوصلۀ خواننده سر نرود. ضمن حفظ جان کلام، در حد امکان نوشتهتان را کوتاه کنید تا مخاطب بهسرعت متوجه هدف شما شود.
- راستگو باشید؛ غلو نکنید، دروغ نگویید. اگر مخاطب یکبار متوجه راست نبودن کلام شما شود، دیگر بهدستآوردن مجدد اعتماد او بهدشواری کوهکندن خواهد بود.
- برای عامه مردم بنویسید؛ ضمن حفظ اعتبار کلام، متناسب با زبان عامه مردم بنویسید. آنها مشتریان شما هستند، نه دکتر شفیعی کدکنی.
- از فرمولهای کپیرایتینگ بهجا و موثر استفاده کنید؛ دربارۀ این فرمولها، پس از پایان بخش تکنیکهای کپیرایتینگ صحبت خواهیم کرد.
- سوالاتی مطرح کنید که پاسخش «بله» باشد.
- مزیتهای خود را در معرض فروش قرار دهید.
- تایید بگیرید؛ حین نگارش و در میان محتوا از جملاتی استفاده کنید که مخاطب ضمن تایید، با شما همراه بماند.
- اگر طولانی مینویسید، مخاطب را به ادامۀ مطالعۀ متن تشویق کنید.
- از احساسات خوانندگان کمک بگیرید تا به آنها برای تصمیمگیریشان یاری برسانید.
- روی تیترهای اصلیتان تمرکز کنید؛ جذاب و اثربخش بنویسید، سوال مهم مخاطب را مطرح کنید، چگونگی را مطرح کنید و… .
- سئو مهم است، ولی تجربۀ کاربر مهمتر است.
- مخاطب هدف را بشناسید؛ نیازهای مخاطب هدف را مشخص کنید، اصلیترین نیاز او را نکتۀ کلیدی نوشتهتان قرار دهید.
- بدانید دربارۀ چه مینویسید؛ مزیت رقابتی محصول/خدمتتان را خوب بشناسید و روی آن مانور کنید.
- خودتان باشید و از خودتان بنویسید و از کلیشهها دور بمانید.
- رفتار مخاطب را پیشبینی کنید.
- در حد امکان از اول شخص مفرد برای نوشتن استفاده کنید. اجازه بدهید «من» صحبت کند.
- کمی شوخطبعی آسیبی به اعتبار متنتان وارد نخواهد کرد.
- ایده بگیرید؛ ولی کپی نکنید. خلاق باشید.
- واژگان نوشتهتان را هوشمندانه انتخاب کنید؛ کلمات بار معنایی دارند و میتوانند روی خواننده تاثیر مثبت و منفی بگذارند.
- در شبکههای مجازی حضوری فعال و هدفمند داشته باشید.
- تعامل فرا-اجتماعی (PSI) را فراموش نکنید.
- قانون پارتو را یاد بگیرید.
چکلیست کپیرایتینگ
تکنیکهای کپیرایتینگ تمام شد. آنچه در این قسمت میخوانید نوشتهای است که از وبسایت استاد فرشید شهیدی (نویسنده و ایدهپرداز راهبردی تبلیغات) انتخاب کردهام. چیزی زیاد یا کم نمیکنم؛ دقیقاً عین مطلب ایشان را نقل میکنم. حتماً سری به سایت فرشید شهیدی بزنید و باقی مطالب آموزندۀ ایشان را بخوانید. پس از این بخش هم دربارۀ فرمولهای کپیرایتینگ خواهم نوشت.
چیستی؛ محصول یا خدماتی که میخواهید بفروشید چیست؟
چرایی؛ این محصول چرا و به چه منظوری درست شده؟ چکار میکند؟
چگونگی؛ چه مشخصاتی دارد؟ مثلاً شکل و اندازهاش، امکاناتش …
سودمندی؛ این محصول چه فایدهای دارد؟ مشکلی را حل میکند؟ از اتلاف وقت جلوگیری میکند؟ خرجتان را کم میکند؟ کارتان را راحت میکند؟
برتری؛ محصول ما چه چیزش برتر از دیگران است؟ مثلاً قویتر است؟ لطیفتر است؟ دوام بیشتری دارد؟ استفاده از آن راحتتر است؟ جدیدتر است؟
رقبا؛ محصولات مشابه چه جور محصولاتیاند؟ دربارهی هرکدام چه میدانید؟
جایگاه و تصویر ذهنی؛ محصول ما نسبت به رقبا در کجای بازار خود ایستاده است؟ برند این محصول چه جور شخصیتی دارد؟
شرکت؛ آیا شرکت تولیدکننده یا سرویسدهنده، تاریخچهی بخصوص، مؤسس منحصر به فرد یا مثلاً افتخاراتی دارد؟
قیمت؛ بهای محصول نسبت به رقبا چگونه است؟
نمونه؛ میتوانید یک نمونه از محصول را امتحان کنید؟
مخاطب؛ زن است یا مرد؟ چقدر درآمد دارد؟ موقعیت اجتماعیاش چگونه است؟ از چه جور خانوادهای است؟ به چه سبکی زندگی میکند؟ چکاره است؟ چه چیزهایی برایش مهماند؟ مهمترین آرزوها، علائق، سلائق و دغدغههای او چه چیزهاییاند؟
مخاطب احتمالی؛ چه کسان دیگری ممکن است از این محصول خوششان بیاید؟
مخالفت؛ به چه دلیلی ممکن است اصولاً کسی با مصرف این محصول مخالف باشد؟
توصیه و تأیید؛ آیا مصرفکنندگانی هستند که ابراز رضایت کرده باشند؟ چه گفتهاند؟ در رسانهها هیچوقت کسی این محصول را توصیه کرده است؟ آیا آدمهای معروف چیزی دربارهی آن گفتهاند؟
انتقادات؛ آیا مصرفکنندگان، مستقیم یا غیرمستقیم، انتقادات خود را با آن شرکت در میان گذاشتهاند؟
سفارش؛ دقیقاً سفارشی که به شما دادهاند، چیست؟ آگهی مطبوعاتی؟ تیزر؟ بروشور؟ وبسایت؟… یا یک کمپین کامل؟
هدف؛ این سفارش مشخص با چه هدفی به شما داده شده؟ اینکه عدهای علاقهمند شوند دربارهی محصول بیشتر بدانند؟ اینکه یکراست بروند محصول را خریداری کنند؟ اینکه فعلاً پاخور یا زنگخور بالا برود؟
پیشنهاد خاص؛ آیا پیشنهاد خاصی برای مخاطب دارید؟ مثلاً آزمودن رایگان محصول یا خرید با قیمت بهتر در یک دورهی زمانی یا بردن جایزه یا کسب اطلاعات رایگان…
دعوت به اقدام؛ مشتری چگونه میتواند اقدام به خرید یا سفارش یا… کند؟
بودجه؛ چقدر میتوان خرج این تبلیغ کرد؟
زمانبندی؛ کار شما باید تا کی تمام شود؟
رسانه؛ تا به حال از چه رسانههایی برای تبلیغ این محصول استفاده شده؟ کدامها اثربخش بودهاند؟ چه آماری دارید؟
تبلیغات قبلی؛ کدامها موفق بودهاند و کدامها ناموفق؟
تست؛ آیا تا به حال از پیشنهادها، قیمتها… و ایدههای مختلف برای این محصول تست گرفتهاند؟
الزامات کپی؛ چه اطلاعات و مطالبی الزاماً باید در کپی گنجاتده شود؟
منکرات؛ چه مطالبی را مطلقاً نمیتوان در کپی آورد؟ چه وعدههایی را ابداً نمیشود داد؟
چارچوب؛ آیا باید در چارچوب خاصی کار کنید؟
شیوهی پرداخت؛ نقد؟ نقد تأخیری؟ چک روز؟ چک یک روز؟
شیوهی سفارش گرفتن و تحویل کار؛ حضوری؟ آنلاین؟ از طریق تلفن؟ ایمیل؟ فکس؟
گارانتی؛ اصطلاحات دقیق و حقوقی گارانتی این محصول کدامها هستند؟
دیگر؛ چه چیزهای مهم دیگری در دسترس قرار دارند؟ نتایج تحقیق بازار؟ مطالعات جمعیتشناختی؟ گزارش فوکوسگروپ؟ بریف ایدهپردازی؟…
این چکلیست با کسب اجازه از آقای شهیدی اینجا منتشر شده است؛ لطفاً امانتدار باشید. و حالا نوبت به فرمولهای کپیرایتینگ رسید.
فرمولهای کپیرایتینگ
با دیدن تیترها وحشت نکنید! بهترین فرمول کپیرایتینگ این است که مخاطب را بشناسید، نیازهای او را بسنجید، در راستای رفع نیاز او راهحل عرضه کنید. ولی برای آنکه مقالهای جامع و کامل درباره تکنیکها و فرمولهای کپیرایتینگ بنویسم سراغ فرمولهای اصلی (خارجی!) کپیرایترها رفتم تا نظر حرفهایها را هم بخوانیم و یاد بگیریم.
4 گام کپینویسی
گام اول: محصول یا خدمت چیست؟
گام دوم: محصول/خدمت من چه مزایایی دارد؟
گام سوم: من کیستم؟ چرا مخاطب باید به من اعتماد کند؟
گام چهارم: انتظار دارم مخاطب چه کاری انجام دهد؟ (CTA)
فرمول FAB
فرمول FAB از سه رکن تشکیل شده است:
Features: محصول من چه میتواند بکند؟
Advantages: محصول من چه برتریای نسبت به محصولات مشابه دارد؟
Benefits: محصول من چه مزایایی دارد؟
فرمول A Forest
نام فرمول A Forest از کنارهمگذاشتن موارد زیر ایجاد شده است:
Alliteration: واجآرایی کنید؛ یعنی بازی با کلمات و وزن و آهنگ آنها.
Facts: حقایق پیرامون محصول/خدمتتان را بیان کنید.
Opinions: دیدگاههای گوناگون را بیان کنید.
Repetition: نکات مهم را تکرار کنید.
Examples: ذهن خواننده را با مثالهای واقعی و کاربردی آماده کنید.
Statistics: از آمار کمک بگیرید. در بیان آمار جزئینگر باشید؛ مثلاً بیان «ما 458 نسخه از این محصول را فروختهایم» موثرتر از «صدها نسخه از این محصول را فروختهایم» خواهد بود.
Threes: حرف اصلیتان را 3 بار تکرار کنید تا در خاطر مخاطب بماند.
فرمول BAB
یکی دیگر از فرمولهای کپیرایتینگ BAB است:
Before: وضعیت فعلی مخاطب را ترسیم کنید.
After: به او بگویید که وضعیتش میتواند چه تغییری بکند.
Bridge: به خواننده بگویید که چگونه میتواند از وضعیت فعلی به وضعیت رویایی برسد؛ که همان محصول/خدمت شماست.
فرمول PAS
فرمول PAS هم از همان روش فرمول BAB استفاده میکند؛ تنها با یک تفاوت:
Problem: وضعیت فعلی مخاطب چه مشکلاتی بههمراه دارد.
Agitate: اگر همچنان با این مشکل زندگی کند چه مسائلی برایش پیش خواهد آمد؟
Solve: راهحل ما برای بهبود وضعیت فعلی او چیست؟
فرمول The 4 C’s
پنجمین مورد از فرمولهای کپیرایتینگ که میخواهم معرفی کنم «4 سی» نام دارد. این 4 سی برای نوشتن یک متن تبلیغاتی ضروریاند. متن شما باید:
Clear: روشن و واضح باشد؛
Concise: مختصر و بهایجاز باشد؛
Compelling: متقاعدکننده باشد؛
Credible: موثق و معتبر باشد.
فرمول The 4 U’s
فرمول 4 یو نیز ویژگیهای دیگری برای یک متن تبلیغاتی خوب پیشنهاد میکند. براساس این فرمول، متن شما باید:
Useful: مفید باشد؛
Urgent: فوری و ضروری باشد؛
Unique: منحصربهفرد باشد؛
Ultra-Specific: ویژه باشد.
فرمول AIDA
فرمول ایدا یا AIDA را از مهمترین فرمولهای کپیرایتینگ میدانند. در این فرمول به 4 نکته باید توجه کرد:
Attention: توجه مخاطب را جلب کنید؛
Interest: ویژگیهای احتمالی موردعلاقهاش را بیان کنید؛
Desire: او را مشتاق کنید؛
Action: تا عمل مورد نظر شما (خرید، فالو، عضویت و…) را انجام دهد.
* در بعضی از منابع مورد اول را Awareness نیز نوشتهاند که تفاوت چندانی در اصل روش کپیرایتینگ ما ایجاد نمیکند.
فرمول The 5 Basic Objections
فرمول 5 اعتراض بنیادی یکی از فرمولهای کپیرایتینگ است که همیشه باید گوشۀ ذهنتان داشته باشید. این 5 مورد اعتراضها و دغدغههای مخاطب شما هستند و کپی شما باید در راستای رفع این اعتراضها باشد. این 5 مورد کداماند؟
یک. زمان ندارم؛
دو. پول ندارم؛
سه. به درد من نمیخورد؛
چهار. به شما و محصولتان اعتماد ندارم؛
پنج. به محصول شما نیاز ندارم.
اگر ما بتوانیم با نوشتهمان این پنج دغدغه را برای خواننده رفع کنیم میتوانیم او را به مشتری خود تبدیل کنیم؛ تا آن عملی (CTA) را که ما انتظار داریم انجام دهد.
فرمول PPPP
از تعداد زیاد فرمولها و تکنیکهای کپیرایتینگ وحشتزده نشوید! پایۀ همۀ این فرمولها تعداد مشخصی از تکنیکها و روشهاست که با یادگیری و تجربۀ آنها میتوانید به یک روش شخصی برسید.
فرمول 4 پی به موارد زیر اشاره میکند:
Picture: تصویر را برای مخاطب ترسیم کنید؛
Promise: به او وعدههای بدهید؛
Prove: صداقت خودتان و راستی وعدههایتان را به او اثبات کنید؛
Push: او را ترغیب کنید.
فرمول The 3 Reasons Why
این 3 «چرا» را مشتری بالقوه از شما خواهد پرسید و متن شما باید درواقع پاسخی بر این سوالها باشد:
چرا شما بهترین هستید؟
چرا باید به شما اعتماد کنم؟
چرا باید همین الان خرید کنم؟
فرمول The 3 S’s
فرمول «3 اس» چه میگوید؟ در این فرمول سه مسئله مطرح میشود:
Star: شخصیت اصلی داستان ما کیست؟
Story: خود داستان دربارۀ چیست؟
Solution: شخصیت اصلی ما در انتهای داستان چگونه به موفقیت خواهد رسید؟
فراموش نکنید که در دنیای کپیرایترها و نویسندگان محتوا «بهترین قصهگو برنده است!». راستی اگر کتاب بهترین قصهگو برنده است را تا بهحال نخواندهاید، میتوانید در بخش معرفی کتاب وبلاگ با آن آشنا شوید و چکیدهای از آن نیز بخوانید.
یک فرمول دیگر از فرمولهای کپیرایتینگ
میخواهم دربارۀ فرمول Star – Chain – Hook صحبت کنیم. همانطور که از نام فرمول پیداست، اینجا 3 مرحله خواهیم داشت.
در مرحلۀ ابتدایی (Star) باید بگویید که محصول/خدمت/ایدۀ شما چیست؟ در مرحلۀ دوم (Chain) دربارۀ زنجیرهای از فکتها، منابع، مزایای رقابتی، دلایل و… صحبت خواهید کرد. و در نهایت باید قلابتان (Hook) را بیندازید! اینجا مرحلۀ فراخوان عمل است؛ باید مخاطب را متقاعد و ترغیب کنید که وارد عمل شود.
فرمول ACCA
باز هم یک فرمول 4 مرحلهای؛ که عبارتاند از:
Awareness: مخاطب را از مسئلهای که در شرایط فعلی با آن روبهروست آگاه کنید؛
Comprehension: این مسئله چگونه بر زندگی مخاطب اثر میگذارد؟
Conviction: او را به پشت سر گذاشتن این مسئله ترغیب کنید؛
Action: به او بگویید که چهکار باید بکند.
فرمول So What?
مطمئن نیستم که این مورد را بتوان در فهرست فرمولهای کپیرایتینگ جا داد! «خب که چه؟!» این سوالی است که مخاطب قرار است از شما بپرسد؛ و شما باید آماده باشید تا با دلیل موثق و بهرهگیری هوشمندانه از تکنیکهای کپیرایتینگ او را از این مرحله تکان دهید.
فرمول AICPBSAWN
با اسم این فرمول کاری نداشته باشید! بروید سراغ مواردی که این اسم طولانی از حرف ابتدایی نام آنها ساخته شده است. در ادامه خواهید دید که این فرمول مجموعهای است که آنچه که تا اینجا با هم یاد گرفتهایم.
Attention: توجه مخاطب را جلب کنید؛
Interest: او را علاقهمند کنید؛
Credibility: معتبر صحبت کنید؛
Prove: ادعاهایتان را اثبات کنید؛
Benefits: از مزایای محصولتان برای او بگویید؛
Scarcity: مصائب شرایط فعلی را بازگو کنید تا مخاطب بداند مزیت شما چه تغییری در وضعیت او ایجاد خواهد کرد؛
Action: به او بگویید چه باید بکند؛
Warn: به او هشدار بدهید که تداوم شرایط فعلی چه مشکلاتی خواهد داشت؛
Now: حالا نوبت مخاطب است که وارد عمل شود؛ از او انتظار دارید چه بکند؟
فرمول TPSC
این فرمول کپیرایتینگ برای Call to Action استفاده میشود و از موارد زیر تشکیل شده است:
Text: متنی که مینویسید؛
Placement: متن در کجای تصویر (دید مخاطب) باید قرار بگیرد؟
Size: متن چه اندازهای باید داشته باشید؟
Colour: کدام رنگ برای جلب نظر مخاطب مناسبتر است؟
فرمول RAD
این فرمول میخواهد بگوید که یک مخاطب از متن تبلیغاتی شما چه انتظاراتی دارد و نوشتهتان میبایست چگونه شروع شود و به کجا برسد.
Require: خواننده باید اطلاعات موردنیازش را بهدست بیاورد؛
Acquire: دسترسی خواننده به شما و محصولتان باید آسان باشد؛
Desire: خواننده را متقاعد کنید که CTA شما همانچیزی است که او نیز لازم دارد.
راهنمای عنواننویسی در کپیرایتینگ
قرار نبود این بخش را هم بنویسم؛ ولی کوتاه بود و حیفم آمد که با شما در میان نگذارم. دربارۀ تکنیکهای کپیرایتینگ و فرمولهای کپیرایتینگ خواندیم. حالا چند راهنمای کوتاه برای نوشتن عنوان مناسب برای متنهایمان بخوانیم. با توجه به جنس محتوا و نیازمندیهایتان یکی از این تیترها را بردارید و کامل کنید.
یک) آیا میخواهید…
مثال: آیا میخواهید لاغر شوید؟
دو) رازهای پنهانِ…
مثال: رازهای پنهانِ کسب درآمد از اینستاگرام
سه) راهکارهایی برای (مخاطبِ هدف)ها جهت…
مثال: راهکارهایی برای دانشجویان جهت ورود به بازار کار
چهار) راهکاری آسان برای (حل یک مسئله)
مثال: راهکاری آسان برای چاق شدن
پنج) شما هم میتوانید…
مثال: شما هم میتوانید از بورس کسب درآمد کنید
شش) چگونه (یک کار را) مانند (نمونهای در سطح جهانی) انجام دهید
مثال: چگونه ستکردن لباسهایتان را مانند بازیگران هالیوودی انجام دهید؟
مثال: چگونه مانند وارن بافت در بورس سرمایهگذاری کنیم؟
هفت) چیزهایی که دربارۀ (یک مسئله) نمیدانید
مثال: چیزهایی که دربارۀ بیمۀ عمر نمیدانید
چیز دیگری هست که بخواهید دربارۀ فرمولها و تکنیکهای کپیرایتینگ بدانید؟
تلاش کردم که بهصورت جامع و کامل دربارۀ فرمولها و تکنیکهای کپیرایتینگ بنویسم. با این حال کپیرایترشدن کاری زمانبَر و وابسته به تجربه است؛ پس اگر سوالی دربارۀ تکنیکها و فرمولهای کپیرایتینگ داشتید خوشحال میشوم که بتوانم کمکتان کنم. سوالات کلیتر را در دیدگاههای مطلب «کپیرایتینگ چیست؟» (که در آغاز مطلب لینک شده بود) بنویسید تا اینجا فقط دربارۀ تکنیکها و فرمولها صحبت کنیم.
2 دیدگاهها
فرمولها عالیان. باید بنویسمشون و موقع شروع هر کار یک بار مرورشون کنم. اما عنواننویسیها حس بدی بهم میده. انگار با این تیترها قرار نیست یک موضوع درست و حسابی در انتظار مخاطب باشه و فقط قراره به مطلب جذب بشن.
فرمول نهایی برای تیترنویسی اون چیزیه که تو با دانش و تجربه و حس خودت ترجیح میدی. مخاطب انسانه و دارای احساس، نه ماشین.