یادداشت کتاب و کرونا قرار است نوشتۀ کوتاهی باشد از آنچه جهانگیری ویروس کرونای جدید بر سر بازار و فروش کتاب آورده است. خلاصه اینکه با دو گروه از نظرات مواجهایم: تاثیر مثبت کرونا در افزایش سرانۀ مطالعه، و تاثیر منفی کرونا بر روی فعالیت نشرها و کتابفروشیها. در این فرصت دیدگاه و مشاهدات خودم را بهعنوان یک کتابخوان ساده مینویسم. مشتاقم که نظرات شما را هم بخوانم.
آیا شیوع کرونا باعث افزایش آمار کتابخوانی در ایران شده است؟
آنچه از ظاهر امر برمیآید آن است که درخانهمانی ناشی از اعمال محدودیتها و هراس از بیماری کووید 19 منجر به بالا رفتن سرانه مطالعه در کشور شده است. این نتیجهگیری حاصل از مشاهدات میدانی خودم و نظرات کاربران شبکههای مجازی بوده؛ که در این ایام فرصت بیشتری یافتهاند (یا بالاخره مجبور شدهاند!) دست به کتاب برده، مطالعه کنند.
دوست خوبم مهدی درخشان، از کتابفروشهای زبده تهران، هم حرف من را تایید کرد و گفت که مشاهدات شخصیاش در کتابفروشی نشان میدهد که از اسفند 98 تا اردیبهشت 99 بازار کتاب تهران تکان خوبی خورده و سرانه مطالعه بالاتر رفته است. نظر مهدی این بود که این آمار در دو رنج سنی زیر 15 سال و 30 تا 40 سال محسوستر و مشهودتر بوده است. البته مهدی معتقد بود که فروش اینترنتی کتاب به این قضیه کمک کرده و در واقع کاهش حضور مردم در کتابفروشی، که منجر به فروش کمتر لوازم تحریر و اکسسوریها شده، باعث ضرر و زیان مالی فروشگاههای کتاب شده است. این هم معضلیست که قسمت عمده سود یک کتابفروشی از محل عرضۀ اکسسوری و تزئینیجات است، نه فروش کتاب! و باید در فرصتی مفصلتر به آن پرداخت.
باری، بر اساس آنچه هویداست پاندمی ویروس کرونای جدید و قرنطینههای خانگی منجر به توفیق اجباری و روند صعودی سرانه مطالعه در ایران شده است. راستی اگر در فکر انتخاب یک کتاب خوب برای مطالعه هستید میتوانید به صفحه معرفی کتاب وبلاگ عقاید یک گرگ سر بزنید و معرفی بهترین کتابها را آنجا بخوانید.
آیا کرونا کار ناشران و کتابفروشیها را مختل کرده است؟
از دوستان فعالم در صنعت چاپ و نشر کتاب بسیار شنیدهام که از زمان اعمال محدودیتهای کرونایی طی ماههای اخیر، کسبوکار نشرشان (حتی نشرهای معروف و قدیمی) با موانعی روبهرو شده است. مثلا اینکه کتابفروشیها تعطیل شدهاند و نمیتوانند چک نشرها را پاس کنند؛ به همین خاطر هم نشرها در مدیریت خرجهای خود با مشکلاتی مواجهاند و ترجیح میدهند کتابهای جدید منتشر نکنند.
البته در چند ماه گذشته که محدودیتها کمتر از پیش شده، کتابفروشیها هم بهخودشان آمدهاند و امیدواریم که –ضمن حفظ سلامتی و پیشگیری از ابتلا به کرونا- بازارشان رونق و جانی دوباره بگیرد و از این برهۀ حساس و نفسگیر هم بهسلامت عبور کنند.
چند وقت پیش برای خرید کتاب کمیابی به بازار کتاب دستدوم تهران سر زدم. در نگاه اول بهنظر نمیآمد که کسبوکار این کتابفروشیها –البته در شرایط غیر قرنطینه اجباری- تغییر چندانی کرده باشد. در این خرید به 40-50 فروشگاه کوچک و بزرگ کتاب دستدوم سر زدم و میتوانم با تقریب خوبی ادعا کنم که حضور مشتریان با دوران پیشاکرونا تفاوت چشمگیر و محسوسی نداشت.
راهکارهایی برای ناشران و کتابفروشها جهت رهایی از بحران
باز هم تاکید کنم که این یادداشت تنها نظرات شخصی من است و قصدم کمک به کتاب و کتابخوانی بوده! بههرحال، اینچندروز کمی درباره این مسئله فکر کردم و چند گزینه بهذهنم رسید. پس تصمیم گرفتم که این راهنمای کوچک را بنویسم؛ شاید کمکحال کتاب باشد. فرض ما (بر اساس دادههای علمی معتبر) این است که به این زودیها قرار نیست سایۀ شوم کرونا از سر ما حذف شود؛ پس بهتر بهجای بغل گرفتن زانوی غم و تسلیم شدن، راهکارهای نوین را جایگزین روشهای پیشین خود کنیم و از جریان زودگذر روزگار عقب نمانیم.
حالا که حضور در بازار کتاب کم شده، بهترین راهحل حضور فعالتر در بازار آنلاین فروش کتاب است. با توجه به حضور نهچندان قدرتمند نشرهای ایرانی در اینترنت، اقدام سریعتر در این جهت یک مزیت رقابتی قابل ذکر خواهد بود. برای این منظور میتوان از فروشگاههای کتاب آنلاین مانند 30بوک کمک گرفت. البته راه بهتر راهاندازی یک سایت فروش برای کتابهای نشر خودتان است. ولی این روش دشواریهای خاص خود را هم دارد. راهاندازی یک سایت فروش کتاب قدرتمند نیازمند همکاری با نیروهای زبده است و تمرکز جداگانهای میطلبد؛ که متاسفانه در میان نشرهای ایرانی کمتر شاهد وجود چنین سایتها و چنین انگیزهای هستیم.
تازه پس از افتتاح چنین سایتی نوبت مسئلۀ بازاریابی محتوایی و جذب مشتری میرسد. مگر چند نشر شناختهشده داریم که مشتریهایشان ثابت باشند و چشمانتظار تازههای نشر؟ اینجاست که باید تفرجگاه اینروزهای مردم را تریبون معرفی کتاب قرار داد. شبکههای مجازی جایی است بهنظر من هر نشری (مخصوصا تازهواردان به صنعت و کمترشناختهشدهها) باید جدیاش بگیرند و تلاش کنند از این فرصت برای معرفی محصولات خود و جذب مشتری وفادار بهره بگیرند.
در این مسیر گام ابتدایی تخصیص زمان و بودجه و نیروی انسانی لازم برای افتتاح و مدیریت صفحه است. پس از آن تولید محتوا مطرح میشود. صرف اینکه ما تصویر کتاب خود را با یک لینک به صفحه خرید کتاب توییت، و یا در اینستاگرام پست کنیم منجر به فروش نخواهد شد. این روش حتی منجر به دیده شدن خالی هم نمیشود. پس چه باید کرد؟ تولید محتوای اصولی و متناسب با فرهنگ هر شبکه مجازی. دقت داشته باشید که زبان و فرهنگ کاربران (حتی یک فرد مشخص) در جوامع مجازی مختلف متفاوت است. پس محتوایی که برای وبسایت فروش کتابهایمان آماده کردهایم برای توییتر و اینستاگرام مناسب نخواهد بود. همچنین جذب مخاطب و مقبول افتادن در توییتر و اینستاگرام و کانال تلگرام کتاب هم از یک روش مشخص و یکسان ممکن نیست.
چاره این است که در این زمینه از افراد متخصص و آشنا به فضای شبکههای مجازی کمک بگیریم و قبول کنیم که این کار هزینه نیست و سرمایهگذاری است. نظر من این است که هر نشری زودتر خود را با این شرایط وفق بدهد و از کهنهاندیشی دست بردارد برنده آینده بازار خواهد بود. نگاهی به نشرهای حاضر در شبکههای مجازی میتواند این حرفم را اثبات کند. حضور قدرتمند نیازمند برنامهریزی و مدیریت حسابشده است.
اگر من مدیر یک نشر بودم، هرچه زودتر در فکر راهاندازی فروشگاه اینترنتی کتاب نشرم، و صفحههای توییتر، اینستاگرام و تلگرام میافتادم. همچنین سازوکاری را پیش میگرفتم تا مشتریان از خرید کتاب نشر من راضی باشند؛ مانند داشتن برنامهای اصولی برای ارسال، پاسخگویی به مشتریان، حضور فعال نیروهای پشتیبانی در کانالهای تدارکدیدهشده و از این دست کارها.
باری، سخن بهدرازا کشید
هدف بیشتر بیان دغدغه بود و ابراز نگرانی نسبت به وضعیت کرونا و کتاب. امیدوارم که هرچه زودتر تدبیری اندیشیده شود تا بازار کمجان کتاب ایران از این هم بیش رنجورتر نشود و ناشران و فروشگاههای کتاب بتوانند همچنان به حیات ادبیشان ادامه دهند و ما از نعمت کتابهای خوب و جدید محروم نشویم.
البته انتشار کتابهای الکترونیکی و همکاری با اپلیکیشنهایی مانند فیدیبو و طاقچه هم راهکار خوبی برای زنده ماندن و ادامۀ فعالیت در شرایط بغرنج فعلی است. چون اینجا سخن از فروش کتاب کاغذی بود، زیاد به این جنبه از کار نپرداختم. بگذریم که خودم هم هنوز نتوانستهام این کتابها را جایگزین کتاب واقعی بدانم و از خواندنشان لذت ببرم!
در انتها هم به این نکته اشاره کنم که اگر ناشری قصد دارد وارد این وادی شود، و یا وارد شده اما توفیق چندانی تا حال پیدا نکرده، من خوشحال میشوم که بهعنوان یک دوست و مشاور در کنارشان باشم و در حد توان به فروش کتاب و رونق بازار کتاب ایران کمک کنم. کافیست در دیدگاههای یادداشت کرونا و کتاب یک راه ارتباطی از خودتان بنویسید تا من با شما ارتباط برقرار کنم.
ارادتمند؛ رحمان نقیزاده