Notice: Undefined variable: img in /home/gorg/domains/1-g.org/public_html/wp-content/themes/soledad-child/myfunctions/html-player.php on line 33
معرفی کتاب شعر آینه در آینه هوشنگ ابتهاج را با یادداشت محمدرضا شفیعی کدکنی شروع میکنیم. درواقع این کتاب برگزیدۀ اشعار هوشنگ ابتهاج است بهانتخاب دکتر شفیعی. پیش از شروع باید اشاره کنم که تصویر روی جلد چاپهای قدیمی کتاب، که بالا میبینید، اثری است از پیکاسو. در چاپهای جدید این تصویر عوض شده؛ و طرح جدید را پایینتر خواهیم دید.
معرفی کتاب شعر آینه در آینه؛ یادداشت محمدرضا شفیعی کدکنی
«از دیرباز با شعر سایه انس و الفت داشتهام و نمیدانم چگونه شکر این نعمت را باید گزارد که حشر و نشر بسیار نزدیک با او نیز یکی از خجستگیهای زندگی من در این سالها بوده است. همین دوستی نزدیک مرا گستاخ کرد که یکشب در بهار 1369 در شهر کُلن در کشور آلمان، در حضور او، گاه از حافظه و زمانی با مراجعه به مجموعههای شعری او، این انتخاب را روی چندبرگ کاغذ انجام دادم و او با بزرگواری، ولی بی هیچ اعمال سلیقهای، پذیرفت که عینا چاپ شود و این است حاصل آن گزینشی یکشبه و حداقل سیوپنجساله.
سایه، در انواع سخن، شعر خوب و شعر درخشان بسیار دارد. اگر میخواستم این انتخاب را بر محور اصلی شاهکاری او –که در آن اکثریت با غزلهاست- استوار کنم، شاید برای بعضی از گونهها و نمونههای دیگر کمتر مجال تجلی حاصل میشد. اما در این گزینش، مقصود اصلی، ارائه نموداری از مراحل مختلف خلاقیت هنری او و نمونههایی از تجارب گوناگون وی در عالم شعر و شاعری بوده است. بههمین دلیل شعرهایی از مجموعه سراب –که از نخستین آثار دوره جوانی اوست و در تحول شعر غنایی جدید پارسی بیشوکم نقشی داشته است- جای چندین نمونه از غزلهای ممتاز دوران پختگی و کمال هنری او را گرفته است، و این بههیچروی، نقض غرض نیست؛ بهویژه که غالب دیوانهای او، هرکدام، بارها و بارها چاپ شده است و مانند کاغذ زر در میان عاشقان شعر فصیح پارسی دستبهدست گشته است و کمتر حافظۀ فرهیختهای است که شعری از روزگار ما بهیاد داشته باشد و در میان ذخایرش نمونههایی از شعر و غزل سایه نباشد. من این نکته را، در این لحظه، یکی از مهمترین نشانههای توفیق یک شاعر میدانم.»
زندگی هوشنگ ابتهاج
قرار نیست این معرفی تا آخر همینقدر رسمی و خشک باشد! در ادامه نمونههایی از شعر هوشنگ ابتهاج را خواهیم خواند و ترانههایی را که خوانده شدهاند، خواهیم شنید. برویم سراغ معرفی مختصر سایه:
امیرهوشنگ ابتهاج، ه.الف. سایه، متولد 6 اسفند 1306 در رشت است. بهواسطه علاقهمندی به حزب توده و کمونیسم در جوانی، هوشنگ ابتهاج زندان را هم تجربه کرده است. سال 1318 بود که سایه اولین شاعرانگی خود را تجربه کرد. اولین مجموعهشعر او با نام نخستین نغمهها در سال 1325 منتشر شد. بعد از آن، مجموعههای سراب، سیاهمشق، شبگیر، و زمین را سرود. سال 1337 بود که ابتهاج با آلما مایکیال ازدواج کرد. حاصل این ازدواج 4 فرزند بود؛ فرزندان هوشنگ ابتهاج تنها دخترش یلدا و پسرانش کیوان، آسیا و کاوه بودند.
سایه پیش از تجربه زندان، مجموعههای چند برگ از یلدا، سیاهمشق 2، تا صبح شب یلدا، و یادگار خون سرو را منتشر کرد. سال 1362 سایه زندانی شد؛ و سال بعد با وساطت شهریار آزاد. سیاهمشق 3 یادگار روزهای بعد از آزادی شاعر است. سایه در سال 1366 بههمراه شفیعی کدکنی به تبریز سفر کرد تا برای آخرینبار با استاد شهریار دیدار کند. او سپس برای اقامت به کشور آلمان و شهر کلن مهاجرت کرد. مجموعهشعرهای آینه در آینه (که کتاب مورد بحث ما در این مطلب است)، سیاهمشق 4، کتاب تاسیان، مجموعه کامل سیاهمشق و بانگ نی در این دوره سروده شدهاند.
سایه کتاب دیگری دارد با عنوان «حافظ بهسعی سایه» که در آن به تصحیح دیوان حافظ شیرازی پرداخته است. کتاب مهم دیگر، «پیر پرنیاناندیش» است؛ که مجموعهای است از گفتوگوهای ششساله میلاد عظیمی و عاطفه طیه با هوشنگ ابتهاج. معرفی این کتابها بماند برای فرصتی مناسبتر؛ و بپردازیم به معرفی کتاب شعر آینه در آینه.
شعرهای هوشنگ ابتهاج
فکر کنم همینقدر مقدمه و معرفی کافی باشد! نوبت بخش لذتبخش معرفی کتاب شعر آینه در آینه رسیده است؛ خوانش چند شعر هوشنگ ابتهاج از کتاب آینه در آینه. خوبی این مجموعه این است که گزیدهای از اشعار مجموعههای شعری سایه است؛ پس میتوانیم هم غزل هوشنگ ابتهاج را بخوانیم و هم شعرهای نو او را. برای بیشترکردن این التذاذ ادبی، هرجا که آوازی با شعری از سایه خوانده شده باشد، اشاره خواهم کرد. اگر ترانه دیگری را سراغ دارید که اینجا آورده نشده، لطفا در بخش نظرات بنویسید که پست را کاملتر کنم. با معرفی کتاب شعر آینه در آینه همراه باشید برای لذت بردن از شعرهای هوشنگ ابتهاج.
مجموعه شعر سیاهمشق 1
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست – تا اشارات نظر نامهرسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن میگویم – پاسخم گو بهنگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید – حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید – همهجا زمزمه عشق نهان من و توست
گو بهار دلوجان باش و خزان باش، ارنه – ایبسا باغ و بهاران که خزان من و توست
اینهمه قصۀ فردوس و تمنای بهشت – گفتگویی و خیالی ز جهان من و توست
نقش ما گو ننگارند بهدیباچۀ عقل – هرکجا نامۀ عشق است نشان من و توست
سایه زآتشکدۀ ماست فروغ مه و مهر – وه ازین آتش روشن که بهجان من و توست
آهنگ «اشارات نظر» از سارا نائینی را بشنوید
مجموعه شعر شبگیر
-یک-
ای کدامین شب!
یکنفس بگشای
جنگل انبوه مژگان سیاهت را!
تا بلغزد بر بلور برکۀ چشم کبود تو
پیکر مهتابگون دختری، کز دور
با نگاه خویش میجوید
بوسۀ شیرین روزی آفتابی را
از نوازشهای گرم دستهای من
دختری نیلوفرین، شبرنگ، مهتابی
میتپد بیتاب در خواب هوسناک امید خویش
پای تا سر یک هوس: آغوش
و تنش لغزان و خواهشبار، میجوید
چون مِهِ پیچان بهروی درههای خوابآلودِ سپیدهدم،
بسترم را
تا بلغزد از طلب سرشار
همچو موج بوسۀ مهتاب
روی گندمزار
تا بنوشد در نوازشهای گرم دستهای من
شبنم یک عشق وحشی را
ای کدامین شب!
یکنفس بگشای مژگان سیاهت را
-دو-
بسترم
صدف خالی یک تنهایی است
و تو چون مروارید
گردنآویز کسان دگری…
-سه-
عشق من و تو؟… آه
اینهم حکایتی است
اما، درین زمانه که درمانده هرکسی
از بهر نان شب،
دیگر برای عشق و حکایت مجال نیست…
مجموعه شعر چندبرگ از یلدا
بنشینیم و بیندیشیم!
اینهمه باهم بیگانه
اینهمه دوری و بیزاری
بهکجا آیا خواهیم رسید آخر؟
و چه خواهد آمد بر سر ما با این دلهای پراکنده؟
جنگلی بودیم:
شاخه در شاخه همه آغوش
ریشه در ریشه همه پیوند
وینک، انبوهِ درختان تنهاییم…
مجموعه شعر سیاهمشق 2
درین سرای بیکسی کسی بهدر نمیزند – بهدشت پُرملال ما پرنده پر نمیزند
یکی ز شبگرفتگان چراغ برنمیکُند – کسی به کوچهسار شب در سحر نمیزند
نشستهام در انتظار این غبار بیسوار – دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمیزند
گذرگهی است پُرستم که اندر او بهغیر غم – یکی صلای آشنا بهرهگذر نمیزند
دل خراب من دگر خرابتر نمیشود – که خنجر غمت ازین خرابتر نمیزند!
چه چشم پاسخ است ازین دریچههای بستهات؟ – برو که هیچکس ندا بهگوش کر نمیزند!
نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست – اگرنه بر درخت تر کسی تبر نمیزند
آهنگ «در این سرای بیکسی» از محمدرضا شجریان – آلبوم «جام تهی»
مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا – سایۀ او گشتم و او برد بهخورشید مرا
جان دل و دیده منم، گریۀ خندیده منم – یار پسندیده منم، یار پسندید مرا
کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز – کان صنمِ قبلهنما خم شد و بوسید مرا
پرتو دیدار خوشش تافته در دیدۀ من – آینه در آینه شد: دیدمش و دید مرا
آینه خورشید شود پیش رخ روشن او – تاب نظر خواه و ببین کآینه تابید مرا
گوهرِ گُمبوده نگر تافته بر فرق فلک – گوهریِ خوبنظر آمد و سنجید مرا
نور چو فواره زند بوسه بر این باره زند – رشکِ سلیمان نگر و غیرت جمشید مرا
هر سحر از کاخ کرم چونکه فرو مینگرم – بانگِ لکالحمد رسد از مه و ناهید مرا
چون سر زلفش نکشم سر ز هوای رخ او – باش که صد صبح دمد زین شب امید مرا
پرتوِ بیپیرهنم، جانِ رهاکردهتنم – تا نشوم سایۀ خود باز نبینید مرا
آهنگ «یار پسندید مرا» از محمد معتمدی را بشنوید
آهنگ «آینه در آینه» از بیژن بیژنی را بشنوید
مجموعه شعر یادگار خون سرو
-یک-
آسمان زیرِ بالِ اوج تو بود
چون شد ایدل که خاکسار شدی؟
سر بهخورشید داشتی و، دریغ
زیر پای ستم غبار شدی!
ترسم ای دلنشین دیرینه
سرگذشت تو هم ز یاد رود!
آرزومند را غم جان نیست
آه، اگر آرزو بهباد رود!
-دو-
گر خون دلی بیهده خوردم، خوردم
چندانکه شب و روز شمردم، مردم
آری، همه باخت بود سرتاسر عمر
دستی که بهگیسوی تو بردم، بردم
-سه-
پیش تو جامه در بَرم نعره زند که بر درم
آمدمت که بنگرم گریه نمیدهد امان
آهنگ «نامدگان و رفتگان» از محمدرضا شجریان را بشنوید
آهنگ «نامدگان و رفتگان» محمد اصفهانی را بشنوید – آلبوم «ماه غریبستان»
آهنگ «نامدگان و رفتگان» حافظ ناظری و شهرام ناظری را بشنوید – آلبوم «ناگفته»
-چهار-
برسان باده که غم روی نمود ای ساقی – این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی
حالیا نقش دل ماست در آیینۀ جام – تا چه رنگ آورد این چرخ کبود ای ساقی
دیدی آن یار که بستیم صد امید در او – چون بهخون دل ما دست گشود ای ساقی
تیره شد آتش یزدانی ما از دم دیو – گرچه در چشم خود انداخته دود ای ساقی
تشنۀ خون زمین است فلک، وین مه نو – کهنهداسی است که بس کشته درود ای ساقی
منتی نیست اگر روز و شبی بیشم داد – چه ازو کاست و بر من چه فزود ای ساقی
بس که شستیم بهخوناب جگر جامۀ جان – نه ازو تار بهجا ماند و نه پود ای ساقی
حق بهدست دل من بود که در معبد عشق – سر بهغیر تو نیاورد فرود ای ساقی
این لب و جام پی گردش مِی ساختهاند – ورنه بی می ز لب و جام چه سود ای ساقی
در فروبند که چون سایه درین خلوت غم – با کسم نیست سر گفتوشنود ای ساقی
آهنگ «برسان باده» از محمدرضا شجریان را بشنوید
شعر ارغوان هوشنگ ابتهاج از کتاب هنر گام زمان
ارغوان،
شاخۀ همخون جداماندۀ من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابیست هوا؟
یا گرفتهاست هنوز؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آفتابی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه میبینم دیوار است
آه این سخت سیاه
آنچنان نزدیک است
که چو برمیکشم از سینه نفس
نفسم را برمیگرداند
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی میماند
کورسویی ز چراغی رنجور
قصهپرداز شب ظلمانیست
نفسم میگیرد
که هوا هم اینجا زندانیست
هرچه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است
آفتابی هرگز
گوشۀ چشمی هم
بر فراموشی این دخمه نینداخته است
اندر این گوشۀ خاموش فراموششده
کز دم سردش هر شمعی خاموششده
یاد رنگینی در خاطر من
گریه میانگیزد
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد میگرید
چون دل من که چنین خونآلود
هردم از دیده فرو میریزد
ارغوان
این چه رازیست که هربار بهار
با عزای دل ما میآید؟
که زمین هرسال از خون پرستوها رنگین است
وین چنین بر جگرِ سوختگان
داغ بر داغ میافزاید؟
ارغوان پنجۀ خونین زمین
دامن صبح بگیر
وز سواران خرامندۀ خورشید بپرس
کی بر این درۀ غم میگذرند؟
ارغوان خوشۀ خون
بامدادان که کبوترها
بر لب پنجرۀ باز سحر غلغله میآغازند
جان گلرنگ مرا
بر سر دست بگیر
به تماشاگه پرواز ببر
آه بشتاب که همپروازان
نگران غم همپروازند
ارغوان بیرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش
تو بخوان نغمۀ ناخواندۀ من
ارغوان شاخۀ همخون جداماندۀ من…
آهنگ «ارغوان» از علیرضا قربانی را بشنوید – آلبوم حریق زمان
از معرفی کتاب شعر آینه در آینه هوشنگ ابتهاج فاصله بگیریم و یک شعر منتشرنشده از سایه را بخوانیم؛ که ادامهای است بر شعر ارغوان.
مجموعه شعر هنر گام زمان هوشنگ ابتهاج
خانۀ خالیِ تنهایی
مثل آیینۀ بیتصویر
در شب تنگ شکیبایی
عکسی آویخته بر دیوار
مثل یادی سبز
مانده در ذهن شب پاییز
دختری
گردنافراشته، با بارش گیسوی بلند
پسری
در نگاهش غم خاموش پدر
و زنی رعنا، اما دور…
در شب تنگ شکیبایی، مردی تنها
مثل آیینۀ بیتصویر
خالیِ خانۀ تنهایی
سایهای خاموش
در شبِ آینه میگرید
آه، هرگز صدعکس
پر نخواهد کرد
جای یک زمزمۀ ساکتِ پا را بر فرش
این که همراه تو میگرید، آیینهست
تو همین چهرۀ تنهایی
تکبیتهایی از هوشنگ ابتهاج (هـ.الفـ سایه) از کتاب سیاهمشق 2
رفتی و غم آمد بهسر جای تو ایداد – بیدادگری آمد و فریادرسی رفت
امید عافیتم بود روزگار نخواست – قرار عیش و امان داشتم زمانه گرفت
با من بیکسِ تنهاشده، یارا تو بمان – همه رفتند ازین خانه، خدا را تو بمان
آهنگ «تو بمان» از حسین پیرحیاتی را بشنوید
معرفی کتاب شعر آینه در آینه اثر هوشنگ ابتهاج
به انتهای معرفی کتاب شعر آینه در آینه اثر هوشنگ ابتهاج رسیدیم. مشخصات کتاب را بخوانیم:
عنوان کتاب: آینه در آینه
شاعر: ه. ا. سایه (بهانتخاب دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی)
ناشر: نشر چشمه
قیمت: من چاپ اول (پاییز 1369) این کتاب را دارم و قیمتش 1300 ریال است! چاپ 29 (سال 1397) بهقیمت 34.000 تومان عرضه شدهاست.
تا اینجا با هوشنگ ابتهاج آشنا شدیم و گزیدهای از اشعار او را خواندیم. برای مطالعه برگزیده شعرهای ابتهاج میتوانید این کتاب را تهیه کنید و با بهترین شعرهایش آشنا شوید. هرجا هم آهنگ و ترانهای از شعرهای هوشنگ ابتهاج درخاطرم آمد، به پست اضافه کردم تا نوش کنید. اگر از این شعرها ترانه دیگری شنیدهاید، لطفا در بخش نظرات اطلاع دهید. گفتن ندارد؛ اما کاش هرجا از ترانهای خوشمان آمد، برای حمایت از هنرمندان، آلبومهای رسمی را بهصورت مجاز تهیه کنیم.
لطفا بعد از مطالعه معرفی کتاب شعر آینه در آینه اثر هوشنگ ابتهاج اگر نکته مثبت یا منفی در این سبک معرفی بهنظرتان رسید، با من درمیان بگذارید تا برای معرفی کتاب بعدی دیگر استفاده کنم.
3 دیدگاهها
سلام. ممنون از مطالب کامل و فوق العاده تون
عالی بود ممنونم
عالی بود
خسته نباشید