کتاب تنهایی پرهیاهو بهومیل هرابال با این جملات آغاز میشود: «حالا سیوپنج سال میشود که کارم کاغذ باطله است و این داستان عاشقانه من است. سیوپنج سال است که کاغذ باطله و کتابها را خمیر میکنم و بهگونهای با حروف درآمیختهام که خودم بدل به یک دانشنامه شدهام. در این سالها تُنهای زیادی از آنها را بهخوبی خمیر کردهام. کوزهای پر از آب زلال و شگفتآور هستم. کافی است فقط خم شوم تا افکار زیبا از من جاری شود. یادگیریام چنان اکتسابی بوده که نمیدانم کدام فکر از آن من است و کدام از آن کتابهایم. اما در سیوپنج سال گذشته با این روش توانستهام خودم را با جهان اطرافم وفق دهم. وقتی شروع به خواندن میکنم، درواقع نمیخوانم. جملهای زیبا را در دهان گذاشته و مثل آبنبات میکنم، یا مثل مایعات مینوشم تا اندیشه همانند الکل جذب وجود من شود، در دلم نفوذ کند و در رگهایم جاری شده و به ریشه هر گلبول خونی برسد. بهطور متوسط در هر ماه دو تُن کتاب را خمیر میکنم، ولی برای کسب توان لازم برای اجرای این شغل شریف، در سیوپنج سال گذشته آنقدر آبجو خوردهام که با آن میشد استخری بهطول پنجاه متر یا حوضچهای را برای پرورش ماهی پر کرد. من ناخواسته به این فضیلت رسیدهام و مغزم همانند انبوهی از افکار پریشان، مرکز ثقل نظرات و سرم همانند چراغ علاءالدین روشن و روان است. چقدر زیبا بود که این روزها تنها مغز انسان جایگاه شکلگیری اندیشهها باشد و هرکسی که در پی سرکوب اندیشهها بود، مجبور شود که سر انسان را خمیر کند، اما این کار هم افاقه نمیکرد، چون اندیشههای واقعی از خارج نشات میگیرند و همانند ظرف غذایی که با خود بهسر کار میبریم، همراه ما هستند. یعنی ممیزان بیهوده کتابها را میسوزانند. اگر کتابی حرفی برای گفتن دارد، به هنگام سوختن خندهای بلند سر میدهد، بسا ارزش هر کتابی در این است که از هر چیزی سخن میگوید.»
درباره بهومیل هرابال Bohumil Hrabal
با بهومیل هرابال کیست شروع کنیم و بعد به معرفی کتاب تنهایی پرهیاهو برسیم. هرابال، نویسنده چک، در سال ۱۹۱۴ متولد و در سال ۱۹۹۷ در شهر پراگ چشم از جهان فروبست. وی تحصیلات خود را تا دکترای حقوق ادامه داد. در کنار آن، دورههای فلسفه ادبیات و تاریخ را نیز در دانشگاه گذراند. البته این تحصیلات در مسیر شغلی او چندان موثر نبودند و هرابال بیشتر به کارهای یدی و کارگری مشغول شد. تاثیر این کارها را در رمان تنهایی پرهیاهو هم میبینیم. «هانتا»ی کتاب تنهایی پرهیاهو شاید همان بهومیل هرابال کارگر-روشنفکر باشد.
این کتابهای بهومیل هرابال به فارسی برگردانده شدهاند: کتاب قطارهای تحت نظر که با عنوان چشمهای تیزبین روی قطارها توسط عدنان غریفی ترجمه شده است. کتاب مرگ آقای بالتیس (۱۳ داستان کوتاه از بهومیل هرابال) با ترجمهای از ساغر اسرار و کتاب همه ترسهایم با ترجمهای از شیما روحانی نیز در ایران منتشر شدهاند. یک مجموعه داستان کوتاه نیز با عنوان «نی سحرآمیز و چند داستان دیگر» با ترجمه پرویز دوایی عرضه شده است.
فیلم قطارهای بهشدت مراقبتشده نیز با اقتباس از رمان هرابال ساخته شده که در سال ۱۹۶۷ توانست اسکار بهترین فیلم خارجیزبان را کسب کند. هرابال پیش از مرگ گفته بود که میرود به کبوترها دانه بدهد و بعد بر اثر سقوط از پنجره طبقه بیمارستان جان باخت. حرف و حدیثهایی نیز هست که احتمال میدهند بهومیل هرابال خودکشی کرده باشد. میلان کوندرا در جایی هرابال را بهترین نویسنده معاصر جمهوری چک خوانده است.
داستان رمان تنهایی پرهیاهو
مردی به نام هانتا ۳۵ سال است که در مرکز بازیافت کاغذ کار میکند. او در این مدت چنان با کتابها خو گرفته و مطالعه کرده که تبدیل به کارگری نیمهروشنفکر شده است. ارتباط او تنها با کتابهاست و رابطه چندانی با انسانهای پیرامونش ندارد. هانتا در این کتاب خوشخوان ۱۰۰ صفحهای با خود صحبت میکند و ما تکگوییهای درونگرایانه او را میخوانیم. داستان کتاب در دوره سلطه نظام کمونیستی در چک رخ میدهد.
در بخشی از کتاب هانتا داستان دختری به نام مانچا را تعریف میکند که در جوانی عاشقش بوده و دو بار با بیآبرویی ناخواسته او را از دست داده است. در بخشی دیگر نیز داستان دختری کولی را روایت میکند که با او زندگی میکرد اما هرچه فکر میکند نامش را بهخاطر نمیآورد. این دختر در آخر اسیر گشتاپو میشود و هانتا دیگر او را نمیبیند. داستان کتاب تنهایی پرهیاهو با یک عروج بزرگ و رهایی معنوی و جسمانی و بهخاطرآوردن اسم دخترک کولی پایان مییابد. نام او ایلونکا بود.
در قسمتی از کتاب میخوانیم: «شاید این همان کسی بود که سال گذشته در کشتارگاه هوله شوویتسه چاقویی بر گلوی من گذاشت، مرا به گوشهای هل داد، یک تکه کاغذ درآورد و شعری در مدح زیبایی محوطه ژیچانی خواند. بعدش هم با گفتن اینکه راه دیگری برای وادار کردن مردم به شنیدن شعرش پیدا نکرده، از من عذرخواهی کرد.»
معرفی کتاب تنهایی پرهیاهو
هرابال این کتاب را مابین سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ میلادی نوشته؛ درست زمانی که در کشورش ممنوعالقلم بوده است. تا اینکه در سال ۱۹۸۹ بالاخره برای اولینبار این کتاب در کشور چک منتشر میشود. نام شخصیت اصلی کتاب در ابتدا «آدم» بوده است، اما در نهایت «هانتا» نام میگیرد. هرابال این کتاب را پس از تقلایش برای نجات از بیماری و شرایط بد سیاسی نوشته و بیان کرده که تنهایی پرهیاهو امیدبخش او برای زندگی بوده است.
نسخهای که من دارم در چاپ دوم سال ۱۳۹۶ سیزده هزار تومان قیمت خورده است. این نسخه از کتاب تنهایی پرهیاهو با ترجمه احسان لامع توسط نشر بوتیمار منتشر شده است. البته من از ترجمه و نگارش این کتاب راضی نبودم و توصیه میکنم که ترجمههای دیگر را برای مطالعه تهیه کنید. تا جایی که من اطلاع دارم بهترین نسخه ترجمهای است از پرویز دوائی که در سال ۱۳۸۳ توسط نشر آبی (مجموعه کتاب روشن) روانه بازار کتاب شده است. پرویز دوائی سالهاست که ساکن کشور چک است و این کتاب را نیز مستقیما از زبان چک به فارسی برگردانده است. ترجمه دیگری هم از امیر علیجانپور (چاپ انتشارات آوای مکتوب) موجود است.
بههرحال هدف من معرفی کتاب تنهایی پرهیاهو بود. توصیه نهاییام نیز این بود که نسخه نشر بوتیمار را بهعنوان آخرین انتخاب مدنظر داشته باشید. علاوهبر مشکلات نگارشی، تصویر جلد کتاب نیز تعریف چندانی ندارد –همانطور که در تصویر این یادداشت میبینید- و بهنظرم اصلا با محتوای آن همخوانی ندارد. نمیدانم انتشارات بوتیمار با چه هدفی این عکس را برای روی جلد انتخاب کرده است. امیدوارم از این یادداشت معرفی کتاب هم لذت برده باشید و نظراتتان را با من بهاشتراک بگذارید.
۲ دیدگاهها
از شما سپاسگزارم. وقت گذاشتید و این همه مطلب رو تایپ کردید. خدا خیرتان دهذ.
خواهش میکنم. امیدوارم معرفی کتاب تنهایی پرهیاهو براتون مفید بوده باشه.