با اینکه مدیران و کارشناسان واحد منابع انسانی میگویند لذتبخشترین قسمت از شغلشان پشتیبانی از کارکنان است، ولی پژوهشهای متعددی نشان میدهد که کارکنان چنین نظری ندارند و HR را بیشتر بازوی کنترلی سازمان میدانند و بیش از آنکه به حمایت آنها امید داشته باشند، از آنها میترسند.
در این یادداشت باورها و تجربیات شخصی خودم را کنار گذاشتهام و با جستوجو در منابع آنلاین، و یاریجستن از چتجیپیتی تلاش کردهام پژوهشهای صورتگرفته در جهان را بهاختصار بیاورم. منابع را هم آوردهام تا خوانندگان بتوانند اطلاعات را راستیآزمایی کنند و درستی آنها را بسنجند.
خلاصهای از پژوهشهای کلاسیک درباره نقش واحد منابع انسانی
در دیدگاه کلاسیک، منابع انسانی طرف سازمان است. دیوید اولریچ در کتاب Human Resource Champions (انتشار ۱۹۹۷) چهار نقش برای اچآر معرفی میکند که یکی از آنها Administrative Expert و Strategic Partner است که بهصراحت در خدمت منافع سازمان و مدیریت ارشد تعریف میشود.
جان استوری هم در کتاب Developments in the management of human resources (انتشار ۱۹۹۲) مدیریت منابع انسانی را یک ابزار مدیریتی برای افزایش کنترل و بهرهوری معرفی کرده است.
Karen Legge در کتاب Human Resource Management: Rhetorics and Realities (انتشار ۱۹۹۵) میگوید منابع انسانی گرفتار دوگانگی است: درظاهر ادعا میکند که حامی کارکنان است، ولی در واقعیت بیشتر در خدمت مدیریت و کنترل سازمانی عمل میکند.
بروس کافمن نیز در مقالۀ The theory and practice of strategic HRM and participative management: Antecedents in early industrial relations بر این دوگانگی و تعارض تاکید میکند و مینویسد که اچآر ذاتاً پرتعارض منافع است، چراکه باید همزمان به کارفرما و کارمند پاسخ بدهد.
بعدها تلاش شد که اچآر را بهعنوان یک پل بین مدیریت و کارکنان معرفی کنند. Boon و همکارانش در مقالۀ A Systematic Review of Human Resource Management Systems and Their Measurement بیان کردند که عملکرد این واحد هم بر عملکرد سازمان و هم بر رفاه کارکنان تاثیر دارد. پژوهشهای تازهتر هم تاکید میکنند سازمانهایی که در آن تمرکز اچآر بر رفاه کارکنان است، در عمل موفقترند.
پس روی کاغذ منابع انسانی باید واسطه و پلی میان مدیریت و کارکنان باشد، ولی در عمل، سنگینی حمایت از مدیریت و سازمان بیشتر است.
(نکته: این مطالب و منابع بهنقل از چتجیپیتی آمده است.)
نظرسنجیهای صورتگرفته درباره واحد HR
نظرسنجی سایت PeopleHR در توییتر نشان داد که تنها ۱۵% از شرکتکنندگان باور دارند منابعانسانی سمت کارگر است.
بهنقل از فوربس، در سال ۲۰۱۲ میلادی، WBI، از ۱۵۹۸ کارمندی که در محیطهای کاری مورد اذیت قرار گرفتهاند نظرسنجی کرد. نتایج این نظرسنجی نشان داد که ۴۸% از این کارکنان شکایت رسمی در واحد اچآر ثبت کردهاند و از این میان، تنها ۴.۷% گفتهاند که واحد منابعانسانی عملکرد موثری درباره شکایتشان داشته است.
در یک پژوهش، ۸۶% کارمندان گفتهاند که از HR میترسند، و ۸۵% گفتهاند وقتی مشکلی دارند به واحد HR مراجعه نمیکنند. علت ترس و عدم مراجعه نیز عدم محرمانگی، اثرگذاری کم، رویههای غیرانسانی، و احتمال پیامد منفی برای فرد عنوان شده است.
در پژوهش دیگری آمده است که دانشجویان و فارغالتحصیلان جوان، پیش از آنکه تجربۀ کاری داشته باشند، منابعانسانی را قابل اعتماد و دوست میدانند. این پژوهش نشان میدهد که آگاهی این گروه از نقش استراتژیک HR کم است و آن را بیشتر یک واحد اداری میدانند.
در نظرسنجی شرکت Ciphr، تقریباً ۵۰% از مدیران و کارشناسان منابعانسانی گفتهاند که مهمترین جنبه کاریشان پشتیبانی از کارکنان است.
نتیجۀ مطالعۀ Mind the gap: Intended versus perceived HR practices نشان داده است که بین چیزی که HR درنظر دارد انجام بدهد و چیزی که کارکنان تجربه میکنند فاصله و اختلاف وجود دارد. کارکنان معتقدند که منابعانسانی روی کاغذ نیتهای خوبی دارد، ولی در اجرا نمیتواند آنها را پیادهسازی کند.
نظر شما چیست؟
تجربۀ شما چه میگوید؟ آیا منابع انسانی دوست کارمندان است، یا بازوی کنترلی مدیریت؟ تمام دیدگاههایی که با حفظ احترام و اخلاق نوشته شوند، تایید خواهند شد.