کتاب و نیچه گریه کرد از معروفترین کتابهای اروین یالوم در ایران است. یالوم این اثر را در قالب رمان روانشناختی در سال 1992 میلادی نوشته است. نسخههای متعددی از ترجمۀ کتاب وقتی نیچه گریست در بازار کتاب ایران موجود است. نسخهای که من دارم (با عنوان: و نیچه گریه کرد) ترجمۀ مهشید میرمعزی است. دیگر ترجمۀ معروف کتاب هم اثر دکتر سپیده حبیب است (با عنوان: وقتی نیچه گریست). اگر هنوز کتاب را تهیه نکردهاید توصیه میکنم حتماً یکی از این دو نسخه را بخرید؛ و اولویت هم با نسخۀ سپیده حبیب است.
در یادداشت معرفی کتاب و نیچه گریه کرد من از همان نسخهای که خودم دارم استفاده میکنم. در آخر نیز اشارهای مختصر به دیگر ترجمههای کتاب خواهم کرد. پس از اینجا به بعد دیگر از «کتاب وقتی نیچه گریست» در متن استفاده نمیکنم. حالا در ادامه بریدههای از کتاب را هم مینویسم تا با کیفیت ترجمۀ خانم میرمعزی بیشتر آشنا شوید.
نویسنده کتاب و نیچه گریه کرد کیست؟
اروین د. یالوم نویسنده کتاب و نیچه گریه کرد است. این نویسنده و روانشناس اگزیستانسیالیست آنچنان در ایران معروف شده، و آنقدر دربارهاش معرفیها و یادداشتها نوشتهاند که من اینجا از این کار پرهیز میکنم. هدف این یادداشت آشنایی شما پیش از خرید کتاب و نیچه گریه کرد است. در ضمن، پیش از این در یک یادداشت بسیار طولانی به معرفی کتاب رواندرمانی اگزیستانسیال پرداختهام که میتوانید آن را در بخش معرفی کتاب وبلاگ بخوانید.
داستان از چه قرار است؟
برای آشنایی با داستان کتاب یادداشت پشت جلد آن را خواهیم خواند. راستی، اگر میخواستم نقد کتاب و نیچه گریه کرد را هم اینجا بیاورم مطلبمان بهدرازا میکشید. برای همین به همین معرفی کوتاه، نوشتن جملات اروین یالوم از متن کتاب و اطلاعات کتاب اکتفا کردم. حال برویم سراغ داستان:
وین، پایان قرن نوزدهم (سال 1882 میلادی). لو سالومه آمده است تا یوزف برویر، پزشک مشهور و استاد زیگموند فروید را بیابد. او نگران دوستش، نیچه است. برویر باید اندیشمند بزرگ و تنها را که از سردرد شدیدی رنج میبرد، معالجه کند و او را از این گرفتاری برهاند. ولی نیچه نباید از این جریان بویی ببرد که سالومه از برویر تقاضا کرده که او را معالجه کند. برویر تصمیم میگیرد با روش جدید «بیاندرمانی» که بهتازگی در مورد بیمار دیگرش «آنا او.» تجربه کرده، او را درمان کند. برویر برای تشویق نیچه به صحبتکردن، وضعیت بیمار جوانش آنا او. را برای او تشریح میکند. به این ترتیب میان برویر آرام و دلسوز، و نیچۀ حساس و خوددار، دوئل گفتاری تندی بهوجود میآید و هرچه این دو به هم نزدیکتر میشوند، برویر بیشتر متوجه میشود که فقط در صورتی میتواند نیچه را معالجه کند که وی اجازۀ این کار را بدهد.
یالوم تخیل و واقعیت را در یک شبکۀ منسجم با هم ترکیب میکند؛ طوری که شخصیتهای برجسته و بزرگ دوران آغاز رواندرمانی زنده میشوند و با ما سخن میگویند.
جملاتی از کتاب و نیچه گریه کرد
در این بخش چند تکه از جملات کتاب و نیچه گریه کرد را مینویسم تا با محتوای کتاب و کیفیت ترجمه آشناتر، و به مطالعه این کتاب مشتاقتر شوید.
ولی ما آزاداندیش و ایدهآلیست هستیم و قواعد اجتماعیِ دیکتهشده را رد میکنیم. ما برای معیارهای اخلاقی شخصیمان، تنها به نیروی خود متکی هستیم.
پیریِ حیلهگر تارهای خاکستری را به ریشش دوانده بود، سمت چپِ چانه و روی شقیقههایش روییده بودند، او را به خشم میآوردند. میدانست که آن سفیدیها، پیشقراولان هجوم یک زمستان تسلیمناشدنی و پایانناپذیر هستند. پیشروی ساعتها، روزها و سالها اجتنابناپذیر بود.
نیچه زیر لب زمزمه کرد: «معلم باید گاهی اوقات سختگیر باشد. انسانها به تعالیم سخت نیاز دارند، زیرا زندگی و حتی مرگ سخت است.»
«امیدواری؟ امیدواری بدترینِ بدهاست!» نیچه صدایش را بلند کرد: «من در کتابم، انسانی زیادی انسانی، چنین ادعایی کردهام: هنگامی که پاندورا درِ خمره را گشود و شرارتهایی که زئوس در آن گذاشته بود در جهانِ انسانها به پرواز درآمد، یکی از شرارتها یعنی امیدواری، توجه کسی را جلب نکرد. از آن زمان انسانها، آن خمره را که پر از امیدواری است، گنج و بزرگترین سرمایۀ خوشبختی میدانند و این بزرگترین اشتباه است. درحالیکه فراموش کردهایم که آرزوی زئوس برای انسانها رنجکشیدن بود. امیدواری بدترینِ بدهاست، زیرا رنجِ انسانها را تمدید میکند.»
و باز هم نیچه قاطع و صریح گفت: «مرگ هر انسانی متعلق به خود او است و هرکس باید آن را به روش خود زندگی کند. شاید – میگویم شاید – حقی وجود داشته باشد که ما براساس آن اجازه داریم زندگی شخص دیگری را بگیریم، اما اجازه نداریم مرگ کسی را از او بگیریم. این یک تسلی نیست فقط ظلم است!»
برویر جرات پیدا کرد: «آیا هیچگاه به خودکشی فکر کردهاید؟»
«مردن مشکل است. من همیشه حس کردهام که امتیازِ مردن این است که دیگر مجبور نیستی بمیری!»
به تخت بازگشت، متکایش را برگرداند و فراموشی را در خواب جستوجو کرد.
«بیماری وادارم کرد که بهطور جدی به مرگ فکر کنم. مدتی فکر میکردم که از یک بیماری لاعلاج رنج میبرم که زندگی مرا در عنفوان جوانی میگیرد. شبح یک مرگِ قریبالوقوع تبدیل به یک کارِ خیر شد. من بدون استراحت و آرامش کار کردم، زیرا میترسیدم قبل از اینکه چیزهایی را که میخواهم بگویم روی کاغذ بیاورم، بمیرم. و مگر هر اثر هنری که پایانی غمگین دارد، عالی نیست؟ طعم تلخ مرگ روی لبهایم، دورنمایی را برایم گشود که شجاعت پیدا کردم. شجاعتِ اینکه خودم باشم؛ این همان مسئلۀ عمده و اساسی است. آیا من، پروفسور، زبانشناس یا فیلسوف هستم؟ چه فایدهای دارد؟»
تنهایی تنش را تقلیل نمیدهد، آن را بهوجود میآورد. تنهایی خود تنش است.
سخنان نیچه خشمگینتر و تندتر میشد. «اظهارنظر من غافلگیرتان کرد؟ شاید بهتر باشد که به عزیزترین و نزدیکترین کسِ خود فکر کنید. عمیقتر حفر کنید و پی خواهید برد که کسی که شما دوست دارید، او نیست. چیزی که شما دوست دارید، احساس مطبوعی است که چنین عشقی را در شما بیدار میکند! آدم در نهایت، عاشق آرزوها و اشتیاقهای خود است.»
«معمولاً هنگام خداحافظی طوری وانمود میکنند که گویی ملاقات دیگری در کار است؛ میگویند: به امید دیدار. عجله دارند که دیداری مجدد را طراحی کنند و بیش از آن عجله دارند که هرچه زودتر آن را فراموش کنند. من این کار را نمیکنم. برای واقعیت ارزش قائلم و کتمان نمیکنم که احتمالاً دیگر هرگز یکدیگر را نخواهیم دید.»
هیچکس نمیتواند به دیگری کمک کند؛ همیشه باید قدرت داشت و به خود کمک کرد.
«بله. بهخصوص در حکمت شادان. در آنجا توضیح دادهام که عشق جنسی هیچ تفاوتی با دیگر تمایلات و حرکات ندارد و مسئلۀ آن هم مبارزه بر سر مالکیت و قدرت است. شخص عاشق میخواهد در خاتمه اقتداری مطلق بر روی روح و جسم شخص مشتاق داشته باشد.»
اکنون خواستهای من کاملاً خاکی و غیرمقدساند. من خواهان چیزهایی کاملاً سادهام از جمله اینکه بتوانم شبها فارغ از فشار کابوس و پیشتر از ساعت سه صبح بخوابم و تپش قلبم کمتر شود.
(در نسخهای که من از کتاب و نیچه گریه کرد دارم، «پیشتر» بهاشتباه «بیشتر» نوشته شده است و اینجا خودم تصحیح کردم. خیلی کم و انگشتشمار از این اشتباههای تایپی در کتاب هست. شاید در چاپها و ویرایشهای جدید اصلاح شده باشند.)
باید بین راحتی و آسایش، و جستوجوی واقعیت یکی را برگزینید! جستوجو برای شناخت و آزادی از بندگی تسلیبخش فوقطبیعی را انتخاب کنید، تصمیم بگیرید که چگونه میخواهید پیش بروید. اگر معتقدبودن را خوار بشمارید و بیخدا شوید، نمیتوانید همان لحظه انتظار داشته باشید که به آسودگی خاطر افراد معتقد برسید! اگر خدا را بکشید، باید قلمرو آن معبد را هم که به آن تکیه میکردید ترک کنید.
راه من و راه تو وجود دارد و نهفقط راه.
زندگی امتحانی بدون جوابهای صحیح است. اگر میتوانستم یکبار دیگر از نو آغاز کنم، فکر میکنم دوباره همهچیز را همانطور انجام میدادم و اشتباهاتم را تکرار میکردم.
بهترین حقیقتها، حقیقتهایی خونآلودند که گوشت وجود و هستی انسان را پاره میکنند.
انسان دوستانش را بسیار سختتر از دشمنانش میبخشد.
نیچه خاطرنشان کرد: «تمام متفکران بزرگ احتمال خودکشی را در نظر میگیرند. فکر خودکشی نوعی داروی آرامبخش در شبهای دراز است.»
سخن کوکرز را پیش خود تکرار میکنم: تا وقتی که وجود داریم، مرگی وجود ندارد و وقتی مرگ آمد، ما دیگر وجود نداریم.
نیچه گفت: «آه! من با این وضعیت دشوار آشنایی دارم. باید از زن دوستداشتنی بیش از هر چیز وحشت کرد. البته نه برای آنچه که هست، بلکه برای آنچه که ما از او میسازیم. غمانگیز است!»
داستایوفسکی میگوید چیزهایی هست که آدم آنها را تنها نزد دوستانش اعتراف میکند؛ و بعضی چیزها را حتی به آنها هم نمیگوید و مسائلی هم هست که آدم حتی پیش خود اعتراف نمیکند!
«اول توضیح بدهید که بهموقع مردن یعنی چه؟»
«کسی که بهموقع و کامل زندگی کند، وحشتی از مرگ نخواهد داشت. کسی که هرگز بهموقع زندگی نکند، قادر نخواهد بود بهموقع بمیرد. پیروز و کامل زندگی کن! اگر آدم زندگی کرده باشد، اگر کامل زندگی کرده باشد، از مرگ وحشتی نخواهد داشت! اگر بهموقع زندگی نکند، نمیتواند بهموقع هم بمیرد.»
با توجه به تکههایی که اینجا از کتاب و نیچه گریه کرد نوشتم، شاید بتوانیم بعدها این کتاب را هم به فهرست کتابهایی درباره مرگ اضافه کنیم. راستی، در انتهای کتاب پیگفتاری بهقلم اروین د. یالوم آمده است. دکتر یالوم در این یادداشت چندصفحهای به واقعیتهای زادهشدن رواندرمانی، رابطۀ نیچه و لو سالومه و پاول ره، شخصیت برویر و فروید، و دیگر مسائل پیرامون کتاب پرداخته است.
ترجمههای فارسی وقتی نیچه گریست
- وقتی نیچه گریست
مترجم: سپیده حبیب
ناشر: انتشارات کاروان (۱۳۸۵) بعد از تعطیلی نشر کاروان: نشر قطره
قیمت: 85000 تومان
- هنگامی که نیچه گریست
مترجم: کیومرث پارسای
ناشر: انتشارات جامی (۱۳۹۲)
- وقتی نیچه گریست
مترجم: امیر علیجانپور
ناشر: انتشارات آوای مکتوب (۱۳۹۴)
- وقتی نیچه گریست
مترجم: فاطمه باروتکوب
ناشر: انتشارات آثار امین قم (۱۳۹۸)
- وقتی نیچه گریست
مترجم: ساناز علمی
ناشر: نشر علم (1399)
اگر به تاریخها دقت کنیم میبینیم که ابتدا ترجمۀ مهشید میرمعزی (نشر نی) و سپس ترجمۀ سپیده حبیب (نشر کاروان؛ و سپس نشر قطره) منتشر شدهاند. با توجه به اینکه این دو ترجمۀ کافی و خوباند، مخصوصاً که دکتر حبیب مترجم آثار اروین یالوم است و بهترین ترجمههای کتابهای او از ایشان است، عجیب است که در سالهای گذشته نشرهای دیگر هم همین کتاب را ترجمه و منتشر کردهاند. امان از فقدان حق مالکیت!
در یک نگاه
عنوان اصلی: When Nietzsche Wept
عنوان فارسی: و نیچه گریه کرد
نویسنده: اروین د. یالوم (Irvin D. Yalom)
مترجم: مهشید میرمعزی
ناشر: نشر نی
اولین انتشار: سال 1382
تعداد صفحات: 456 صفحه
موضوعات: رمان روانشناختی – داستانهای آمریکایی – کتاب درباره نیچه
قیمت: 48000 تومان
امیدوارم از یادداشت معرفی کتاب و نیچه گریه کرد استفاده کرده باشید و نظرتان را دربارۀ این کتاب و دیگر یادداشتهای معرفی کتاب وبلاگ عقاید یک گرگ با من در میان بگذارید.
1 دیدگاه
لذت بردم