آیا تاکنون تلاش کردهاید مسئله مرگ را (مخصوصاً هنگام مواجهه مستقیم با درگذشت یک انسان نزدیک و عزیز) برای یک کودک توضیح دهید؟ هوییزمانپرین در کتاب گفتگو با دخترم درباره مرگ دست به چنین کاری زده، و پرسشهای دختر 11 سالهاش را درباره مفهوم مرگ به زبانی ساده و قابل فهم برای او توضیح داده است.
نویسنده کتاب تلاش کرده است در پاسخهای خود جنبههای مذهبی را (یک دین خاص) کنار گذاشته، دیدگاههای کلی از سراسر جهان را در حد فهم کودک خود بازگو کند. تمام متن کتاب حاضر همین است: پرسشهای یک دختربچه، پس از مواجهه با مفهوم مرگ، از طریق درگذشت پدر یکی از همکلاسیهایش، و پاسخهایی که نویسنده به او میدهد.
دربارۀ کتاب گفتگو با دخترم درباره مرگ
نویسنده در مقدمه خود توضیحاتی درباره این کتاب آورده است که من اینجا عیناً آنها را مینویسم:
موضوع عجیبی است که آدم با دخترش دربارۀ مرگ گفتگو کند، عجیبتر اینکه دخترش یازدهساله باشد. قطعاً در دنیا کارهای بهتر، مهمتر یا سادهتری هست که بتوان انجام داد. اما زندگی همۀ آدمها در پیوند با مرگ است، زندگی پدربزرگها، پدرها و پسرها و همچنین زندگی مادربزرگها، مادرها و دخترها.
پس چرا طرح این مسئله و پرداختن به این موضوع برای دختر یازدهسالهام ممکن است اندوهناک باشد؟ برای من هم مثل دیگران –و شاید بیش از دیگران- اتفاق افتاده که مرگ نزدیکان را به فرزندانم اطلاع بدهم. میدیدم که دادن این خبر چقدر آنان را بههم میریزد، چنانکه مرا هم آشفته میکرد.
البته هدفم از پرداختن به این موضوع چیز دیگری است. من در اینجا دربارۀ مرگ کسی صحبت نمیکنم و قرار نیست گفتههایم جریان زندگی خاصی را تغییر دهد. تنها کوشیدهام با دختر کمسنوسالم در فضای آرامشبخش خانه و در ضمن ساعاتی آرام و بیدغدغه آنچه در زندگی خود از مرگ فهمیدهام، در میان بگذارم. اینکه دختر یازدهسالهام را برای گفتگو انتخاب کردهام و نه پسرهای بزرگترم را، که آنان هم به این موضوع علاقهمند و مرتبط بودهاند، بدین جهت است که بهنظرم در پایان دورۀ کودکی، مرگ سادهتر بیان میشود. بچههای کمسنتر اغلب اوقات درباره مرگ حرف میزنند. اما همین که بزرگتر میشوند، از صحبت درباره چنین مسائلی دست میکشند. دیگر جرئت نمیکنند حرفش را بزنند. متوجه اضطراب و سکوت بزرگسالان میشوند. من میخواهم با این سکوت مبارزه کنم. اگر نمیتوانیم از مرگ بپرهیزیم، دستکم میتوانیم نگذاریم این موضوع به راز یا تابو تبدیل شود. در لایۀ زیرین این گفتگو تمایلی واهی نهفته است: میل به اینکه گفتگوی حاضر خطابهای آرامبخش درباره مرگ باشد. میخواهم بچهها مرگ را صرفاً عامل از دست دادن وحشتناک عزیزان و عذابی دردناک نبینند، بلکه آن را پدیدهای طبیعی و پذیرفتنی بدانند.
چنین گفتاری از نظر کسانی که گرفتار مصیبت و داغدیدگی شدهاند، مطالبی بهدردنخور و بیمعنی است. اما وقتی از مرگ حرف میزنیم، وقتی آن را در نظر میگیریم بیآنکه از اهمیتش کم کنیم، وقتی آن را میسنجیم بیآنکه نادیدهاش بگیریم، به یادش هستیم بیآنکه برجستهاش کنیم نه به معنای فهمیدن مرگ است و نه به معنای دقیق کلمه تشریح این موضوع است، این کارها به لحاظ عقلانی غیرممکن هستند، اما این کار شنیدن درباره مرگ و راه آمدن با آن است تا گرفتار ترس و وحشت از آن نشویم. گفتگو با بچهها دربارۀ مرگ یکی از بهترین روشهاست تا آنها با علاقۀ بیشتری زندگی کنند و سکوت ناشی از نگرانی درباره این موضوع را کنار بگذارند.
اطلاعات کتاب
عنوان اصلی: La Mort Expliquee a ma Fille 2002
عنوان فارسی: گفتگو با دخترم درباره مرگ
نویسنده: امانوئل هوییزمانپِرین (Emmanuelle Huisman-Perrin)
مترجم: مهدی ضرغامیان
ناشر: آفرینگان
نوبت انتشار: چاپ دوم 1395
موضوع: کتاب درباره مرگ – جنبههای روانشناسی مرگ – مرگ و کودکان
تعداد صفحات: 72 صفحه
قیمت: 5000 تومان
اگر شما هم درباره پرسشی که در آغاز مطرح کردهام دچار نگرانی هستید شاید کتاب گفتگو با دخترم درباره مرگ بتواند کمکحالتان باشد. این معرفی قرار است بخشی از یک مجموعه بزرگ از کتابهایی درباره مرگ باشد که فعلاً در حال آمادهسازی آن هستم. تا این مجموعه آماده شود، میتوانید وارد بخش معرفی کتاب وبلاگ شوید و کتابهای مرتبط با مفهوم مرگ را بشناسید.