کتاب سال بلوا پس از سمفونی مردگان معروفترین رمان عباس معروفی است. این رمان بهشیوۀ سیال ذهن نوشته شده، و داستان از دو دیدگاه روایت میشود: قسمتی از آن، چیزی است که در ذهن نوشا میگذرد، و بخش دیگر روایتهای راوی نویسنده است. رمان سال بلوا به مصائب و مشکلات زنان در جامعه ایران زمان حکومت رضاشاه پهلوی و جنگ جهانی دوم میپردازد و از فضای مردسالارانه خشن آن دوران پرده برمیدارد.
در ادامه این یادداشت، ابتدا خلاصه رمان سال بلوا عباس معروفی را میخوانیم؛ و سپس بخشهایی از متن کتاب را برایتان خواهم نوشت. در انتها نیز اطلاعات و جزئیات کتاب را خواهم آورد.
خلاصه کتاب سال بلوا
قصدم این نیست که داستان سال بلوا را لو بدهم و لذت خواندن یکی از بهترین رمانهای ایرانی معاصر را از شما بگیرم! اینجا تنها به بخشهایی از داستان اشاره میکنم که ممکن است شما را به تهیه و مطالعهاش مشتاقتر کند. اگر دوست دارید خودتان صفر تا صد داستان را بخوانید، از این بخش بگذرید و تیتر بعدی را بخوانید.
سرهنگ نیلوفری به شهر سنگسر در حوالی سمنان آمده تا برنامههای بزرگش برای آینده شغلی خودش و همچنین زندگی دخترش را عملی کند. نوشافرین (یا نوشا)، دختر سرهنگ نیلوفری، دختری 17 ساله و زیباست و سرهنگ قصد دارد از این مسئله نیز برای پیشرفت خودش یاری بگیرد.
نوشا خواستگار پزشکی بهنام دکتر معصوم دارد که مرد میانسالی است و دل در گرو عشق او بسته است. از سوی دیگر، خود نوشا مرد کوزهگر ناشناس و اسرارآمیزی بهنام حسینا را دوست دارد. این عشق از سوی سرهنگ پذیرفته نمیشود و مشکلاتی را برای نوشا میآفریند.
آشفتگی روایت داستان خبر از هرج و مرجی میدهد که در زندگی نوشافرین و دیگر زنان ایرانی دوران پهلوی اول وجود دارد. عباس معروفی تلاش کرده است تا با انتخاب شیوه روایت، این آشفتگی را برای خواننده امروزی هم ملموس کند. خواننده رمان سال بلوا قرار است از ابتدا و شروع ناگهانی داستان، تا انتهای آن، همچون نوشا و دیگر شخصیتهای مظلوم این داستان، زندانی کنج خانه و باورهای خشن مردسالارانه باشد و همپای ایشان درد بکشد.
بهنظرم تا همینجا هم بیش از نیاز توضیح دادهام! امیدوارم از مطالعه این رمان ایرانی بسیارخوب لذت ببرید و نظرتان را هم دربارهاش در بخش دیدگاههای وبلاگ بنویسید. در ادامه میخواهم تکههایی از متن کتاب را برایتان بنویسم.
جملات کتاب سال بلوا عباس معروفی
دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم، چرا یادم به وسعت همۀ تاریخ است؟ و چرا آدمها در یاد من زندگی میکنند و من در یاد هیچکس نیستم؟
چه حرفها! خبر از دل آدم که ندارند، نمیدانند هر آدمی سنگی است که پدرش پرتاب کرده است. پوستۀ ظاهری چه اهمیت دارد؟ درونم ویرانه است، خانهای پر از درخت که سقف اتاقهاش ریخته است، تنها یک دیوار مانده، با دری که باد در آن زوزه میکشد.
همهچیز در آرامش بهسوی ویرانی میرفت.
صدای خندههای خودم را از راه دوری میشنیدم.
نه به عشق فکر میکنند، نه گذشتهها یادشان میآید، و یادشان نیست که روزی، روزگاری گفتهاند: «دوستت دارم.»
«سرزمین ما کجاست؟»
«هرجا که آدم خوش است، خوش است.»
و تمام شب را برای دخترهایی که در تنهایی از خودشان خجالت میکشند گریه کردم، دخترهایی که بعدها از خود متنفر میشوند و مثل یک درخت توخالی، پوستهای بیش نیستند، و عاقبت به روزی میافتند که هیچ جای اندامشان حساس نیست، روح و جسمشان همان پوسته است، و خودشان نمیدانند چرا زندهاند.
وقتی خدا میخواست تو را بسازد، چه حال خوشی داشت، چه حوصلهای! این موها، این چشمها… خودت میفهمی؟ من همۀ اینها را دوست دارم.
انگار کسی از غیب آمد و خاک مرگ پاشید و رفت.
حتا یک نفر را نداشتم که باهاش درد دل کنم و از حسینا براش حرف بزنم. دلم از تنهایی میپوسید و دردهام تلمبار میشد، در حسرت یک دوست، در حسرت یک همزبان، در حسرت چیزهایی که دلم میخواست. و من چقدر پشیمان و حسرت بهدل بودم!
به همین سادگی است، آدم این همه به خودش مغرور است که خیال میکند هیچوقت از کار نمیافتد، بعد یکباره میبیند که دنیا با سرعت دور میشود، و او جا مانده است.
اطلاعات کتاب
عنوان: سال بلوا
نویسنده: عباس معروفی
ناشر: ققنوس
نوبت انتشار: چاپ 33 سال 1401
موضوع: رمان ایرانی
تعداد صفحات: 344 صفحه
قیمت: 110000 تومان
البته نشر ققنوس نسخۀ جیبی کتاب سال بلوا را نیز منتشر کرده، که آخرین چاپ آن 49000 تومان قیمتگذاری شده است. اگر میخواهید با دیگر رمانهای ایرانی پرفروش و تاثیرگذار آشنا شوید حتماً بخش معرفی کتاب وبلاگ را ببینید. معرفی رمان سمفونی مردگان عباس معروفی را هم پیشتر نوشته بودم که با کلیک روی لینک در اختیارتان خواهد بود.