کتاب تراژدیهای ایمان رومن رولان از 3 نمایشنامه تشکیل شده، که موضوع آنها پیرامون ایمان میگردد. رولان با تبحر خاصی توانسته است در کنار مسئلۀ ایمان، مفاهیمی مانند وطن، عشق، حکومت، جنگ، خیانت، برتری نژادی و… را در دل داستانهای خود بگنجاند و سه نمایشنامۀ واقعاً خواندنی و دلنشین بنویسد.
در ادامۀ این یادداشت معرفی کوتاهی از هر نمایشنامه خواهم نوشت، بریدههایی از متن آنها را خواهم آورد، و در انتها نیز لینک دانلود کتاب تراژدیهای ایمان را خواهم گذاشت. نسخهای که من برای دانلود قرار میدهم چاپ قدیمی این کتاب است و دهههاست تجدید چاپ نمیشود. با خیالی آسوده دانلود کنید و لذت ببرید.
نمایشنامههای تراژدیهای ایمان رومن رولان
این کتاب با مقدمۀ مترجم آغاز میشود. بدرالدین مدنی در مقدمۀ خود مختصر و مفید به معرفی این 3 نمایشنامه پرداخته است. بعد از نمایشنامههای زیر را میخوانیم:
- سن-لویی (Saint-Louis)
- آیرت (Aert)
- آن زمان فرا خواهد رسید (Le temps viendra (The Time Will Come))
نمایشنامۀ تراژدیهای ایمان (بهصورت مجموعه) در سال 1909 میلادی برای اولینبار منتشر شد.
نمایشنامۀ سن لویی رومن رولان
مترجم در مقدمه خود چنین آورده است که رومن رولان در دوران نوشتن این نمایشنامه «بیش از همه از بیایمانی» رنج میبرده، و «اندیشۀ نگاشتن درامهایی را که نور ایمان از آنها بتابد» در سر میپرورانده است. این نمایشنامه در سال 1897 میلادی نوشته شده است.
داستان سن لویی حماسهای است از یک پادشاه محبوب که گروهی از مردم و جنگجویان را با خود همراه کرده، به قلب جنگهای صلیبی برده است. او بیمار است و ضعف جسمانی چیزی نمانده از پا درش بیاورد، ولی هنوز بر ایمان خود پایبند است و بههیچروی حاضر نیست میدان نبرد را ترک گفته، راهی وطن خود شود.
شخصیتهای زیر در این نمایش حضور دارند:
- شاه فرانسه
- پاپ معصوم چهارم
- شهبانو مارگریت
- تیبو دو برو
- روزالی دو برو
- گولتیه دو سالیسبوری
- ماتیو دو کوسی
- اتین دو کوسی
- مانفرد
- ازلن
- کانتن آهنگر
- برانژر
- بارونها و شهسواران فرانسوی، انگلیسی، ایتالیایی و آلمانی
- فقیران و مردم
بریدههای از نمایش سن-لویی کتاب تراژدیهای ایمان
چند داستان خوب و چند جلد کتاب همراه خود بردار: وقتی انسان میان دیوانگان باشد، کسلشدنش خطرناک است!
لویی: پدر مقدس به او رحم کن؛ او رنج میبرد.
معصوم چهارم: کسی که میآزارد، رنجکشیدنش عادلانه است.
لویی: او توبه میکند.
معصوم چهارم: خیلی دیر است.
تیبو دو برو: چقدر همهچیز وقتی انسان باید ترکشان گوید زیباترند! این بامداد بانگ چکاوک چه سرورآمیز است. خرمنهای زرین چقدر آرام موج میزنند! شهسواران، چهکسی از میان ما، لذت این مهر و محبت را برای آخرینبار میچشد؟
مارگریت: من او را بهخاطر نیکیاش دوست میدارم. چگونه از چیزی که او را بهتر و نیکبختتر میسازد لذت نبرم؟ دوستداشتن من با خودخواهی همراه نیست.
روزالی: خوب، من از سر خودخواهی دوست میدارم. دوست میدارم برای اینکه آن برایم لذتبخش است. دوست میدارم برای اینکه آن دلنواز و نیرومند است؛ خدا مرا از دست قلبهای سرد که فضیلت را در عشق دوست میدارند برهاند! پرهیزکاری هیچ کاری به کار عشق ندارد. من، جز کسی را که آماده است همهچیزش: زندگی، رهایی و وظیفۀ ارزشمندش را برای من فدا کند، دوست نمیدارم! من برای کسی که لیاقت ندارد خودش را برای من فدا کند دل نمیسوزانم.
رنجِ هر روز برای همانروز کافی است.
روزالی: و تو در نبرد به من فکر کردی؟
تیبو: من، دوست من؟ در حالیکه شمشیرها را دفع میکردم، فکر میکردم که تنها یک ضربه میتوانست مرا از تو جدا سازد و با خودم میگفتم…
روزالی: با خود میگفتی؟
تیبو: …شاید این بهتر باشد.
روزالی: این اندیشههای غمانگیز برای چیست؟
تیبو: تو دیگر دوستم نمیداری.
گولتیه: لعنت بر شیطان! برنخواهم گشت. فرمان بردن! این فرمانروای من است! (به سینهاش میکوبد.) من جز این با چیز دیگری آشنا نیستم… فرمان بردن! کلمۀ زشتی! من انتقام خواهم گرفت!
ماتیو (غمگین): زندگی یک درک نادرست مداوم و ستمگرانه است. هرکس بیآنکه دیگران را درک کند، کنار آنها زندگی میکند. انسانها از هم بیزارند، همدیگر را عذاب میدهند، و در نابودی یکدیگر میکوشند. روزی فرا میرسد که متوجه میشوند همهشان برای دوستداشتن همدیگر ساخته شده بودهاند: دیگر خیلی دیر است. گناهی را که مرتکب شدهاند، نمیتوان جبران کرد. با این همه باز در ازبینبردن همدیگر کوتاهی نمیکنند… انسانها بههمان اندازه که زمین و ستارگان سیار در آسمان از هم فاصله دارند از یکدیگر دورند. تنها پس از نابودی بههم میپیوندند.
نمایشنامۀ آیرت از کتاب تراژدیهای ایمان
داستان نمایشنامۀ آیرت در هلندی ساختگی در قرن 17 میلادی میگذرد. پادشاه پیشین توسط رقیب از حکومت کنار زده شده، کشته شده است. اکنون پسر 15-16ساله او، آیرت، در دست دشمن اسیر است. او قصد دارد قفس طلایی خود را ترک کرده، به گروه تبعیدیان و مخالفان حکومت جدید بپیوندند و ایشان را رهبری کند. در این میان دوستی و اعتماد او به لیا، دختر پادشاه جدید، و پسر 20سالهای به دیرک (Dirck) مسائلی پیش میآورد که شاید پایان خوشی برای داستان زندگی آیرت رقم نزند.
رومن رولان نمایشنامۀ آئرت یا آیرت را در سال 1898 میلادی نوشته است.
در این نمایش شخصیتهای زیر حضور دارند:
- آیرت
- لیا
- دیرک
- لواستائودر
- استاد تروژانوس
- پزشک
- کلایس پیشخدمت
- ژور کارگر
بریدههای از نمایش آیرت رومن رولان
آیرت: اگر آتش به گرداگرد خانهتان میافتاد و هوا بهتدریج در اتاقتان کم میشد، آنوقت چه میکردید؟
استاد: جانم را به خدا میسپردم.
آیرت: من به میان شعلهها میپریدم.
استاد: هر دو میمردیم.
آیرت: اما نه به یک طرز.
لیا: انسان نمیتواند همۀ ضربههایی را که وارد میآورد بهحساب بیاورد. یک جنگ عادلانه، بیش از یک صلح ناعادلانه مرتکب بیعدالتی میشود…
دیرک: هه! خانم، من کشورم را میشناسم. باید یک احمق کوچولو، در واقع مثل او یک احمق کوچولوی جوانمرد و تمام عمر در یک اتاق دربسته بود، تا باور داشت که میتوان ملتی را با یک دعوت به یک بهسازی بههیجان آورد. چیزی نمیتواند آنها را از بیحسیشان در بیاورد؛ آنها هیچ میلی به دگرگونی ندارند. حق هم دارند؛ وقتی کشوری آلوده شد، عاقلانه این است که با آن هیچ کاری نداشته باشی. همه دگرگونیها و اصلاحات فقط سقوطش را سریعتر خواهد کرد.
پاک کردن اشکهای کسی که انسان دوستش دارد بدون لذت نیست.
آیرت: سوگند خوردهام که حتی یک روز روی ویرانۀ رویاهایم زنده نباشم. من مانند مردمان دیگر نخواهم بود. هرگز زیر بار واقعیتی که مخالف میلم باشد نخواهم رفت. من از تن در دادن به شکست و تسلیمهای فرومایه وحشت دارم. ارادهام زندگیام را بدانسان که تغییرش داده، خواهد ساخت، یا چون آهنی بَدآبدیده آن را خواهد شکست.
نمایشنامۀ آن زمان فرا خواهد رسید
رومن رولان خود در آغاز نمایشنامه (بهتاریخ فوریۀ 1902 میلادی) مینویسد: «این درام، نه یک ملت اروپایی، بلکه همۀ اروپا را به محاکمه میکشد. من آن را به مدنیت تقدیم میکنم.»
داستان نمایش آن زمان فرا خواهد رسید روایتی است از هجوم ارتش بریتانیای کبیر به آفریقای جنوبی و رفتار بیرحمانۀ آنها با ساکنان سرزمین آفریقا. نبرد اصلی میان بوئرها (مهاجران هلندی) و انگلیسیها در سال 1902 در کریستبوری آفریقا جریان دارد.
شخصیتهای زیر در این نمایش حضور دارند:
- لرد کلیفورد، فیلد مارشال، 60 ساله
- سر توماس میلز، سرگرد، جراح، 65 ساله
- ژنرال گراهام
- سرهنگ سیمسون
- سر لویس-براون
- ریچارد کارنبی
- رئیسجمهور جمهوری آفریقا
- لورنس
- کلودس
- سرباز اوون
- سرباز آلن
- دبورا اراسموس دوویت
- نائومی دوویت
- خانم ایزابل سیمسون
- داود، پسر دبورا
- سربازان انگلیسی، زندانیان، زنان، زنان، و کودکان بویر.
متاسفانه هیچ بریدهای از این نمایش انتخاب نکردهام که اینجا بنویسم؛ پس برویم سراغ بخش دانلود کتاب.
دانلود کتاب تراژدیهای ایمان
نویسنده: رومن رولان (Romain Rolland)
مترجم: بدرالدین مدنی
ناشر: انتشارات پارت
نوبت انتشار: چاپ اول پاییز 1364
موضوع: نمایشنامۀ فرانسوی – مجموعه نمایشنامه – جنگهای صلیبی
تعداد صفحات: 388 صفحه
حجم فایل پیدیاف: 9 مگابایت
برای دانلود کتاب تراژدیهای ایمان رومن رولان روی لینک کلیک کنید. برای آشنایی با کتابهای ارزشمند ایران و جهان و دانلود رایگان کتابهای کمیاب و نایاب وارد بخش معرفی کتاب وبلاگ شوید.