کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش مجموعهای از اشعار چارلز بوکفسکی است که با عنوان اصلی Burning in Water, Drowning in Flame در سال 1974 منتشر شده است. من در این یادداشت قصد دارم نسخه ترجمهشده این کتاب را بهاختصار معرفی کنم. در ادامه نیز چند نمونه از شعرهای بوکفسکی را خواهم آورد تا با فضای کتاب بیشتر آشنا شوید.
چارلز بوکفسکی کیست؟
کتاب با این جمله از بوکفسکی آغاز میشود: «فرق زندگی با هنر این است که هنر قابل تحملتر است.» در ادامه مقدمهای از مترجم آمده، که برای آشنایی بیشتر با زندگینامه بوکفسکی و کتاب سوختن در آب غرق شدن در آتش بخشهایی از آن را اینجا نقل میکنم:
چارلز بوکفسکی (1920-1994) از مادری آلمانی و پدری آمریکایی-لهستانی با نام اصلی هاینریش کارل بوکفسکی در آندرناخ آلمان متولد شد. بعد از سقوط اقتصاد آلمان بعد از جنگ جهانی اول پدر و مادرش بههمراه او به آمریکا مهاجرت کردند. پدر بوکفسکی بیشتر اوقات بیکار بود ولی هر روز کیف بهدست از خانه خارج میشد تا خانوادهاش متوجه بیکاری او نشوند.
در نوجوانی مبتلا به آکنه شدیدی شد که تا پایان عمر او را آبلهرو کرد. بعد از فارغالتحصیلی از دبیرستان لوسآنجلس وارد کالج شهر لوسآنجلس شد و واحدهای هنر، روزنامهنگاری و ادبیات را گذراند. در بیستسالگی پدرش بعد از خواندن نوشتههای بوکفسکی او را از خانه بیرون کرد و خانهبهدوشی بوکفسکی آغاز شد. اولین نوشتهاش در 24 سالگی در مجله قصه چاپ شد ولی آنقدر از فرایند انتشارش دلزده شد که برای تقریبا 10 سال هیچ ننوشت. بیشتر این زمان را در آمریکا میچرخید و شغلهای سطح پایین میپذیرفت و در اتاقهای ارزانقیمت زندگی میکرد.
در سال 1963 اولین مجموعه شعر بوکفسکی به نام «قلبم را در دستانش میگیرد» با پشتیبانی مالی یکی از دوستانش منتشر شد. هر روز هم در ستونی از یک روزنامه زیرزمینی لوسآنجلس مینوشت. در سال 1969 مدیر انتشارات بلک سپرو به بوکفسکی قول داد که تا پایان عمر ماهیانه صد دلار به او بپردازد به این شرط که بوکفسکی از اداره پست استعفا بدهد و نویسندهای تمام وقت شود. بوکفسکی پذیرفت و برای قدردانی، حتا پس از مشهور شدنش، تمام کتابهایش را با همین انتشارات کوچک منتشر کرد. در نامهای درباره این تصمیمش نوشته است: «دو راه داشتم، در اداره پست بمانم و دیوانه شوم یا بنویسم و گرسنگی بکشم. تصمیم گرفتم که گرسنگی بکشم.» یک ماه بعد از استعفایش اولین رمانش را به نام «اداره پست» تمام کرد. بعد از این دوره بود که بوکفسکی مشهور شد؛ البته بیشتر در اروپا.
بوکفسکی پس از نوشتن هزاران شعر، صدها داستان کوتاه و شش رمان در اثر ابتلا به سرطان خون در 73 سالگی در کالیفرنیا درگذشت. مراسم تدفین او توسط راهبان بودایی انجام شد. روی سنگ قبرش حک شده: تلاش نکن.
در کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش اولینبار است که مجموعهای از اشعار بوکفسکی به فارسی منتشر میشود. اشعار این مجموعه از میان چندین کتاب بوکفسکی انتخاب و ترجمه شده است. اگر بهنظرتان میرسد که بعضی بخشها نثرگونه است دلیل این است که بوکفسکی از قافیهپردازی گریزان بود. تا این حد که کسی جرئت نداشت در برابر او حرف از قافیه بزند! سوال و جواب بوکفسکی که در انتهای کتاب سوختن در آب غرق شدن در آتش آمده شناخت خوبی از شخصیت بوکفسکی بهدست میدهد. اگر قبلتر چیزی از بوکفسکی نخواندهاید، توصیه میکنم که ابتدا سری به این سوال و جواب بزنید.
نمونههایی از شعرهای چارلز بوکفسکی
در کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش 76 شعر کوتاه و بلند از بوکفسکی آمده است. من اینجا برای آشنایی شما با حالوهوای اشعار بوکفسکی و این کتاب، چند نمونه را ذکر میکنم. امیدوارم این یادداشت معرفی کتاب شما را مشتاق به تهیه و مطالعه این کتاب بکند.
آره راست میگی
چیزهایی هست خیلی بدتر از تنهایی.
اما سالها طول میکشد تا این را بفهمی
وقتی هم که آخر سر میفهمیاش،
دیگر خیلی دیر شده.
و هیچ چیز بدتر از
خیلی دیر نیست.
با یک نابغه ملاقات کردم
امروز در قطار با یک نابغه ملاقات کردم
تقریبا ششساله
کنار من نشسته بود
همانطور که قطار در امتداد ساحل حرکت میکرد
اقیانوس را دیدم
او به من نگاه کرد و گفت
«اصلا قشنگ نیست»
و من اولینبار بود که این را میفهمیدم
تکهای از شعر بلند بوداچیناسکی میگوید
در هر حال
چیزی برای بردن نیست
و به یاد داشته باش
دومین چیز برتر
در این دنیا
خواب آسودۀ شبانه است
و
برترین:
مرگ آرام
(نکته: بوداچیناسکی نام مستعار بوکفسکی در شعرهایش است.)
شعر پرنده آبی بوکفسکی
پرندهای آبی در قلبم است که
میخواهد بیرون بیاید
ولی من با او خیلی سخت گیرم
میگویم: همانجا بمان
نمیگذارم کسی ببیندت
پرندهای آبی در قلبم است که
میخواهد بیرون بیاید
ولی من روی سرش ویسکی میریزم
و دود سیگار به خوردش میدهم
فاحشهها و مشروبفروشها و مغازهدارها
نمیدانند که پرنده آنجاست
پرندهای آبی در قلبم است که
میخواهد بیرون بیاید
ولی من با او خیلی سختگیرم
میگویم: همانجا بمان
میخواهی اوضاع زندگیام را خراب کنی؟
میخواهی کارهایم را بههم بریزی؟
میخواهی فروش کتابهایم را در اروپا کم کنی؟
پرندهای آبی در قلبم است که
میخواهد بیرون بیاید
ولی من باهوشتر از آنم که فکر میکنید
فقط شبها به او اجازۀ بیرون آمدن میدهم
وقتی همه خواباند
به او میگویم: میدانم که آنجایی، پس ناراحت نباش
بعد دوباره سر جایش میگذارم
ولی وقتی در قلبم است کمتر میخواند
هنوز نگذاشتهام کاملا بمیرد
راز پنهانمان را با هم به رختخواب میبریم
و این برای گریاندن یک مرد بس است
اما من گریه نمیکنم
شما چهطور؟
(فایل صوتی شعر پرنده آبی با صدای بوکفسکی نیز موجود است که میتوانید از کانال تلگرام رحمان نقیزاده دانلودش کنید.)
علت و معلول
خوبترین آدمها بیشتر بهدست خودشان میمیرند
فقط برای اینکه از بقیه فرار کنند
و آنها که باقی میمانند
هیچوقت درست درک نمیکنند
که چرا کسی
باید از دست آنها فرار کند.
شعری دیگر از کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش
اغلب تنها نوشتن فاصلۀ بین
تو و ناممکن است
نه مشروب
نه عشق زنان
نه پول
همتایش نیستند
جز نوشتن چیزی نجاتت نمیدهد
دیوارها را در برابر هجوم مغولان
استوار نگه میدارد
تاریکی را نورانی میکند
نوشتن آخرین روانپزشک است
مهربانترین خدا بین تمام خدایان است
نوشتن مرگ را میتاراند، ترکت نمیکند
و نوشتن میخندد
بر خودش
بر رنج
آخرین توقع است
آخرین تفسیر
نوشتن تمام اینهاست
مصاحبه با چارلز بوکفسکی
همانطور که در مقدمه یادداشت هم خواندید، در انتهای کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش مصاحبهای با بوکفسکی بهتاریخ سپتامبر 1987 از مجله مصاحبه چاپ شده است. در توضیح سوال و جواب شان پن با چارلز بوکفسکی آمده است:
«مجله تایمز به چارلز بوکفسکی ملکالشعرای فرودستان آمریکا لقب داده است. ولی درواقع بزرگترین تحسینکنندگان بوکفسکی اروپایی هستند. مثلا ژان پل سارتر و ژان رنه به او لقب بزرگترین شاعر آمریکا دادهاند. او هماکنون پرخوانندهترین نویسنده آمریکا در زبانهای غیرانگلیسی است. فقط در آلمان دو میلیون و دویستهزار نسخه از کتابهای او بهفروش رفته است.
معروفترین کتابهای چارلز بوکفسکی شامل اینهاست: زنان، موسیقی آب داغ، جنوب بیشمال، کتاب سوختن در آب غرق شدن در آتش، قصههایی از یک جنون معمولی.
ما از شان پن –بازیگر و شاعر- خواستیم گفتوگویی با بوکفسکی انجام دهد.»
در ادامه شان پن درباره موضوعاتی مانند گربهها، شعر، سلین، شکسپیر، مردم، شهرت، دلتنگی، فراغت، روانپزشکی، زیبایی و زشتی، بدبینی، و ترس را مطرح میکند و بوکفسکی پاسخ میدهد. اجازه بدهید چندخط از این مصاحبه را هم اینجا بنویسم.
درباره گربهها
یک عالمه گربه داشتن خیلی خوبه. اگر حالت بد باشه کافیه نگاهشون کنی تا بهتر بشی. چون اونا خوب میدونن همهچیز همینه که هست. هیچچیز ارزشِ هیجانزده شدن رو نداره. گربهها اینو میدونن. گربهها ناجی ما هستند. هرچهقدر بیشتر گربه داشته باشی بیشتر عمر میکنی. اگر صدتا گربه داشته باشی ده برابر بیشتر از وقتی که دهتاشونو داری زندگی میکنی. یک روز این قضیه اثبات میشه و مردم هزارتا گربه نگه میدارن و تا ابد زنده میمونن. واقعا مضحکه.
درباره سلین
این کاریه که یک نویسندۀ محشر با آدم میکنه. تقریبا میکشدت. البته یک نویسنده بد هم همین کار رو با آدم میکنه.
درباره فراغت
باید بین نقطههای اوج زندگی مکثهای طولانی داشت و عملا هیچکار نکرد. فقط روی تخت دراز کشید و به سقف خیره شد. این خیلی خیلی مهمه. هیچکار نکردن. و در جامعه مدرن چند نفر این کار را میکنند؟ خیلی کم. برای همین است که همه دیوانه، شکستخورده، عصبانی و پر از نفرتاند.
معرفی کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش
کتاب سوختن در آب، غرق شدن در آتش بوکفسکی اولینبار در سال 1387 با ترجمهای از پیمان خاکسار و ویراستاری احمد پوری توسط نشر چشمه در مجموعه شعر جهان منتشر شد. قیمت کتاب در چاپ نهم (زمستان 1397) 17000 تومان بوده است. البته من این کتاب را از یک فروشگاه کتاب دست دوم تهیه کردهام و ارزانتر از این برایم تمام شده است! امیدوارم از این یادداشت معرفی کتاب وبلاگ عقاید یک گرگ هم لذت برده باشید و نقدها و نظراتتان را در بخش دیدگاهها با من بهاشتراک بگذارید.