در آغاز کتاب دفاع از گرگها یادداشتی 22 صفحهای از تورج رهنما (مترجم) دربارۀ شعر امروز آلمان آمده است. علاقهمندان به شعر و شاعران آلمانی میتوانند از مطالعۀ این مقالۀ کوتاه بهرهمند شوند. در انتهای یادداشت، آقای رهنما این توضیحات را نوشتهاند:
- مجموعۀ حاضر دارای 65 شعر از 26 شاعر آلمانیزبان است. بین این شاعران، چهار تن آلمانیتبار نیستند (آتابای، قَرهشولی، بییوندی، سعید)، اما به آلمانی شعر میگویند و در محافل ادبی از اعتبار قابل ملاحظهای برخوردارند.
- تقدم و تاخّر نام شاعران بر حسبِ تاریخ تولد آنان است.
نام این شاعران آلمانی و عنوان اشعار منتخب آنها در بخش بعدی، فهرست کتاب، مینویسم.
فهرست کتاب دفاع از گرگها
بالاتر نوشتم که در مجموعهشعر دفاع از گرگها 26 شاعر حضور دارند. در آغاز هر بخش، توضیح مختصری در حد چند خط دربارۀ هر شاعر و زندگی او آمده، سپس اشعار منتخب ذکر شدهاند. اینجا من نام شاعران و شعرهای منتخب ایشان را مینویسم تا پیش از خرید کتاب بدانید چه شعرهایی را خواهید خواند.
- راینر ماریا ریلکه
- باغهای ایرانی
- برج
- روز پاییزی
- مرگ
- گوتفرید بِن
- تنهاتر از همیشه
- زمان نیلی
- یک واژه
- گئورگ تراکل
- زوال
- مغربزمین
- کاسپار هاوزر
- نِلی زاکس
- انسان تنهاست
- ماسههای سینایی
- برتولت برشت
- به آیندگان
- چرا؟
- زمانی نامناسب برای شعر
- دربارۀ بهار
- راهحل
- اِریش کستنر
- امکانی دیگر
- سوآل
- ماری لوئیزه کشنیتس
- هیروشیما
- انتظار
- گونتر آیش
- خانۀ من
- شناخت
- صحنههای فراموششده
- ولفگانگ وایراوخ
- سرباز آلمانی
- شعر من
- کارل کُرلو
- در ساحل دریاچه
- انتظار ماهی
- فرمولهای فیثاغورث
- کریستینه لاوانت
- شهسوار من
- پرستو
- یوهانس بوبروسکی
- ترانههای روسی
- هامون
- راینر برامباخ
- غریبه
- کسی نمیآید
- پاول سِلان
- درنگ
- تو نیز سخن بگو
- از خلال تابستان
- اریش فرید
- بازار مکّاره
- خیال خام
- آن روی سکه
- کورت مارتی
- زمانی که بیستساله بود
- قلب خارپشتها
- هلموت هایسن بوتل
- جملههای ساده
- قطعۀ 3
- اینگهبورگ باخمان
- سخنان تاریک
- مهلت کوتاه
- تبعید
- کریستینا راینیگ
- دارایی من
- دگرگونی
- گونتر برونو فوکس
- خطابهای در ستایش صلح
- بلندگو
- سیروس آتابای
- نقشۀ شهر سمرقند
- آرامگاه پروسپرو
- هانس ماگنوس انتسنزبرگر
- برای ثبت در کتابهای دبیرستانی
- دفاع از گرگها
- زندگینامه
- کریستف مِکل
- کارهای گوناگون
- آخرین چاره
- عادل قَرهشولی
- رهآورد
- قفس
- فرانکو بییوندی
- مرز
- کارگران بیگانه
- سعید
- پیش از آنکه بیایی
- یک بار با مرگ
نمونهاشعار
اینجا چند نمونه از شعرهای کتاب دفاع از گرگها را میآورم. امیدوارم خواندن این شعرها لحظههایی خوش برایت بسازد.
باغهای ایرانی – راینر ماریا ریلکه
اینک ای دل، باغهای ناشناس را بسرای،
باغهای شاداب، روشن و دستنیافتنی را.
برای گلهای سرخِ اصفهان و شیراز
عاشقانه نغمه بیاغاز
و به تحسین این بیهمتایان بپرداز.
به آیندگان – برتولت برشت
درست است: من در روزگاری تیره زندگی میکنم،
در روزگاری که سخن گفتنِ ساده، نشان بیخردی است
و پیشانیِ بیچین، نشان بیتفاوتی.
آری، آنکه میخندد، خبر فاجعه را هنوز
دریافت نکرده است.
این چه روزگاری است
که گفتوگو دربارۀ درختان هم جنایت بهشمار میآید؟
زیرا چنین گفتوگویی
سکوت را در پی دارد.
آنکه اکنون آرام از خیابان میگذرد،
آیا برای دوستانِ نیازمندش
دیگر دستیافتنی نیست؟
اعتراف میکنم: هزینۀ زندگیام را هنوز درمیآورم.
اما باور کنید: این تنها یک تصادف است!
زیرا هیچچیز به من حق نمیدهد که شکم خود را سیر کنم.
آری من تصادفاً هنوز در امانم.
(یعنی اگر بخت یاری نکند، حسابم پاک است!)
میگویند: بخور و بنوش! خوشحال باش که داری!
اما چگونه میتوانم بخورم و بنوشم،
هنگامیکه غذا را از دستِ گرسنهای ربودهام
و تشنهای از داشتن آب محروم است؟
با اینهمه میخورم و مینوشم.
کاش انسانی فرزانه بودم!
در کتابهای کهن آمده است که فرزانه کیست:
آنکه خود را از کشمکشهای جهان دور نگاه میدارد،
عمر کوتاه را بدون بیم بهسر میآورد،
از زور بهره نمیجوید،
بدی را با نیکی پاسخ میدهد
و آرزوهایش را فراموش میکند.
اما اینهمه را من نمیتوانم.
بهراستی که در روزگاری تیره زندگی میکنم.
…
اما شما، ای کسانی که سر برخواهید آورد
از امواج سهمگینی که ما را به کام خود کشید،
هنگامیکه از ناتوانیهای ما سخن میگویید
بهیاد آورید
روزگارِ تیرهای را که از آن رَستهاید.
با اینهمه، ما بیش از عوضکردن کفشهایمان،
سرزمینها را عوض کردیم،
اختلافات طبقاتی را شاهد بودیم
و رنجور، اگر جایی ستم حکم میراند
و قیامی نبود.
درحالیکه ما نیز آگاهیم:
حتی نفرت از فرودستان هم
چهره را زشت میکند؛
حتی خشم از ستم نیز
صدا را خشن میسازد.
افسوس، ما نیز که سرِ آن داشتیم
که زمینۀ انسانیّت را آماده کنیم،
نتوانستیم خود، انسان باشیم.
اما شما که پس از ما بهجهان میآیید،
هنگامیکه آن زمان فرا رسید
که انسان، یارِ انسان شد،
از ما با بزرگواری یاد کنید.
چرا؟ – برتولت برشت
زمانی میپنداشتم که در روزگارانِ دور،
وقتی خانههایی که در آنها زیسته بودم، ویران شدند
و کشتیهایی که با آنها سفر کرده بودم، درهم شکستند،
نام من برده خواهد شد،
همراه با نام دیگران.
میپنداشتم که چون تنها آنچه را
به کار آدمیان میخورَد، ستودهام
– آنچه در روزگار من خطا شمرده میشد –
چون در برابر ستم ایستادهام
و خدمتگزارِ انسانها بودهام،
چون با فروتنی به پرسشهای آنان پاسخ گفتهام،
شعر سرودهام و از این رهگذر زبان را بارور کردهام،
چون به مردم راه زندگی را نشان دادهام،
پس نام من روی سنگ گورم نقش خواهد بست
و در کتابها به آن اشاره خواهد شد.
اما امروز
آرزو میکنم که نام من فراموش شود.
چرا باید سراغ نانوا را گرفت
وقتی که بهاندازۀ کافی نان وجود دارد؟
چرا باید برف آبشده را ستود
هنگامی که برفهای نو در راهند؟
چرا باید از گذشته یاد کرد
زمانیکه آیندهای هست؟
چرا باید نام من برده شود؟
راهحل – برتولت برشت
پس از قیام هفده ژوئن
سخنگوی کانون نویسندگان دستور داد
در خیابان استالین اعلامیههایی پخش کنند
که روی آنها نوشته شده بود:
ملت، اعتماد دولت را از دست داده است
و آن را تنها با کارِ مضاعف
دوباره بهدست خواهد آورد.
آیا سادهتر نمیبود که دولت
ملت را منحل میکرد
و ملت دیگری برای خود برمیگزید؟!
خانۀ من – گونتر آیش
پنجره را که گشودم،
ماهیها به اتاقم آمدند.
گویا در همان هنگام
گروهی از آنها از کنارِ پنجره میگذشتند
و دستهای میان درختانِ گلابی بازی میکردند.
اما بیشتر آنها هنوز در جنگل
در گودالهای شنی سکنا گزیده بودند.
ماهیها مزاحمان بزرگی هستند،
اما بدتر از آنها ملوانانند
(حتی در مراتب بالاتر: فرماندهان، ناخدایان)
که غالباً کنارِ پنجرههای باز میآیند
و برای روشنکردن پیپشان کبریت میخواهند.
میخواهم خانهام را عوض کنم.
آن روی سکه – اریش فرید
کودکان
بهشوخی
بهسوی قورباغهها
سنگ پرتاب میکنند
اما قورباغهها
کاملاً جدی
میمیرند.
زمانی که بیستساله بود – کورت مارتی
زمانیکه بیستساله بود،
باردار شد.
به او دستور دادند
که ازدواج کند.
هنگامیکه ازدواج کرد،
به او دستور داده شد
که از ادامۀ تحصیل
صرفنظر کند.
وقتی در سیسالگی
برای مسائلِ سیاسی علاقه نشان داد،
به او دستور داده شد
که خانهداری کند.
زمانیکه در چهلسالگی
کوشید که بار دیگر جوانی کند،
به او دستور داده شد
که از اصولِ اخلاقی سر باز نزند.
هنگامیکه در پنجاهسالگی
دیگر ناتوان و سَرخورده شده بود،
همسرش
سراغِ زنی زیبا و جوان رفت.
یاران عزیز:
ما زیاد دستور میدهیم،
ما زیاد اطاعت میکنیم،
اما کم زندگی میکنیم.
جملههای ساده – هلموت هایسنبوتل
در اثنایی که ایستادهام، سایهام سقوط میکند.
بدینگونه خورشید صبحگاهی
نخستین طرحش را میکشد.
شکفتن، تجربۀ مرگباری است.
من این حقیقت را پذیرفتهام –
و باز زندهام.
دفاع از گرگها – هانس ماگنوس انتسنزبرگر
آیا کرکس باید «گُل فراموشم مکن»
نوش جان کند؟
از شغال چه انتظاری دارید؟
که برایتان پوست بیندازد؟
از گرگ چه توقعی دارید؟
که دندانهایش را خودش بکشد؟
آخر از چهچیز دلتمردان و پاپها
خوشتان نمیآید؟
آخر چرا، چرا اینگونه گوسفندوار
به صفحۀ تلویزیون خیره شدهاید؟
…
آه برههای خام! شما بیشتر به کلاغها میمانید
که هریک چشمانداز دیگری را سدّ میکند.
آری برادری
تنها بین گرگها وجود دارد:
آنها دستکم با هم راه میروند.
امّا شما که ناپختگان را به خشونت میخوانید،
به بستر کاهلی روید و دروغ بگویید!
نه! شما جهان را تغییر نخواهید داد.
یک بار با مرگ – سعید
یک بار با مرگ
از چشمان تو گفتم.
از آن پس
دیگر به خانهام پا نمینهد.
در یک نگاه
عنوان کامل: دفاع از گرگها؛ نمونههایی از شعر امروز آلمان
انتخاب، ترجمه و مقدمه: تورج رهنما
ناشر: چشمه
نوبت انتشار: چاپ سوم 1389 (چاپ اول زمستان 1380)
تعداد صفحات: 175 صفحه
تعداد اشعار: 65 شعر
موضوع: شعر آلمانی
قیمت: 5200 تومان
تا جایی که من بین فروشگاههای کتاب آنلاین گشتم کتاب دفاع از گرگها بهراحتی پیدا نمیشود. آخرین چاپ همان چاپ سوم است که انتشار آن برمیگردد به سال 1389. نگران نباشید! برای خرید کتاب دفاع از گرگها میتوانید به یادداشت مفصلم دربارۀ خرید کتاب دست دوم (در بخش معرفی کتاب یا در بخش یادداشتهای پربازدید میتوانید آن را ببینید) مراجعه کرده، از فروشگاههای کتاب دستدوم سراغ این مجموعهشعر بسیار خواندنی را بگیرید.