کتاب کوچکی دارم با عنوان «خدا و انسان» اثر موریس مترلینگ. این کتاب چاپ قدیم است و جستوجوهایم برای یافتن چاپ جدید کتاب خدا و انسان موریس مترلینک بینتیجه ماند. شاید با عنوان دیگری ترجمه و منتشر شده باشد. (شما اطلاع دارید؟) باری میخواهم این کتاب را در یادداشت کوتاهی معرفی کنم و بخشهایی را هم بهنمونه از کتاب بیاورم. لازم میدانم تاکید کنم که من موافق یا مخالف این جملات و مفهوم آنها نیستم و صرفا جهت آشنایی شما با محتوای کتاب این چند بخش را برای نوشتن در وبلاگ انتخاب کردهام.
موریس مترلینک کیست؟
این چندخط را از ویکیپدیای فارسی انتخاب کردهام تا پیش از معرفی کتاب با نویسندهاش آشنا شوید. موریس مترلینک شاعر، نویسنده و فیلسوف بلژیکی است. وی در سال 1862 در بلژیک متولد و در سال 1949 در 86 سالگی در شهر نیس فرانسه دیده از جهان فروبست. موریس مترلینک نوبل ادبی سال 1911 میلادی را با انتشار نمایشنامه پرنده آبی از آن خود کرد. او از اولین اشخاصی است که جایزه نوبل ادبیات را کسب کرده است.
خلاصه کتاب خدا و انسان
کتاب خدا و انسان با «شناخت خدا» و این پاراگراف آغاز میشود: «اگر به انسان بگویند که خدایی وجود ندارد، از شنیدن این جمله دچار وحشت و هراس میشود. بهراستی اگر خدا نباشد چه اتفاقی روی خواهد داد؟ و بالعکس، غیر از خدا چیزی نباشد چه پیش خواهد آمد؟»
حالا چند تکه دیگر از کتاب را بخوانیم:
«خوشبختی ما در نفهمیدن و احساس مسئولیت نکردن ماست. بیشعوری آخرین علاج بدبختیهای ماست. بههرحال باید در گذر عمر برای رسیدن به نیستی لذت برد.»
«شیطان بهغیر از انسان موجود دیگری نیست. بهراستی چگونه ممکن است موجودی که عاقلتر، باهوشتر و چیزفهمتر از ماست شرارت نماید؟ ما برای تبرئه خود تمام صفات زشت (کینه، نفرت، حسد، شقاوت و بیرحمی) غیرانسانی خود را در وجود شخصیت موهومی بهنام شیطان جا زدهایم.»
«اگر بهجای بیداری، در تمام عمر خوابیده بودیم، آیا همانند مرگ از بیدار شدن میهراسیدیم یا نه؟! حال آنکه ما از اشخاص خوابیده که همانند مردگان هستند نمیترسیم. عدم وحشت از خفتگان همانا از بین نرفتن جسم آنها میباشد. پس معلوم میشود که ترس ما از مرگ بشر برای جسم ماست. حال آنکه تمام درد و رنج بشریت از جسمش میباشد.»
«خدای هرکس بهاندازه فهم و شعور اوست.»
داستان عیسی مسیح و زن زناکار
«روزی زن فاحشهای را بهحضور حضرت عیسی (ع) آوردند. مسیح فرمود هرکس از شما که تا بهحال مرتکب زنا نشده است سنگی بهطرف این زن بیندازد. تمام مردان سرشان را بهعلت خجلتشان از علمی که در گذشته مرتکب شده بودند پایین انداختند. عجیبتر اینکه خود عیسای مسیح که بنا به تصور مسیحیان گوشت، پوست و خون خداست و در دعای خود او را روحالقدس یا پسر خدا مینامند، از انداختن سنگ بهسوی زن زناکار خودداری کرد. شاید خود مسیح نیز مرتکب این عمل شده بود.»
شعر لافونتن درباره مرگ
«لافونتن در یکی از اشعار دلپذیرش بدینگونه مرگ انسان را تصویر میکند:
مرگ همچون شبحی سلانهسلانه در اتاق مردی را باز میکند؛ گویی که سالهاست او را میشناسد. در بین جمع حاضر بهسوی او میرود، نبضش را میگیرد و جانش را با خود میبرد. و بدینگونه دفتر زندگی انسانی بسته میشود. بعد از مدتی مرگ باز هم برمیگردد و جان خویشان او را بدون هیچگونه شک و تردید بهعنوان یک حقیقت میگیرد. او به صغیر و کبیر رحمی نمیکند.
آیا بدون مرگ میشود زندگی کرد؟
من از مرگ نمیترسم؛ ولی دلم میخواهد که نمیرم و در راه رهایی انسان از جهل و نادانی بکوشم.»
نگاه آخر
این کتاب در اصل بهزبان فرانسوی تالیف شده است؛ اما نسخهای که من دارم از زبان انگلیسی بهفارسی برگردانده شده است. پس اگر نسخه دیگری از این کتاب را پیدا کردید که ترجمه مستقیم از فرانسه به فارسی بود، حتما همان نسخه را تهیه کنید. با توجه به گوگلی که من کردم، احتمالا تنها راه خرید کتاب جستوجو در بازار کتاب دست دوم است.
باری، این کتاب را مهندس مجید کاغذچی ترجمه کرده و انتشارات تلاش تبریز آن را در سال 1359 روانه بازار کتاب کرده است. موضوع کتاب خدا و انسان گفتارهای کوتاهی است از موریس مترلینک درباره رابطه انسان و خدا. امیدوارم بتوانید این کتاب خواندنی را تهیه کرده و از مطالعهاش لذت ببرید.
2 دیدگاهها
سلام من این کتاب لازم دارم از کجا تهیه کنم 09353250490رستمی
صفحه معرفی مراکز خرید کتاب دست دوم رو نگاه کنید. شماره تماس فروشندهها هست.