در این یادداشت ضمن معرفی کتاب خانواده پاسکوآل دوآرته اثر کامیلو خوسه سلا، نگاه کوتاهی به آثار دیگر او نیز خواهیم انداخت و بعد داستان این رمان و بریدههایی از آن را با هم خواهیم خواند.
زندگی و آثار کامیلو خوسه سِلا
کامیلو خوسه سلا در یازدهم مه 1916 در ایالت لاکرونیای اسپانیا به دنیا آمد، در 1989 موفق به دریافت جایزه نوبل ادبی شد و پس از آن جوایز متعددی را دریافت داشت و در هفدهم ژانویه 2002 درگذشت. او علاوهبر رمان، نمایشنامه و تعدادی داستان کوتاه و بلند نیز نوشته و عضو موثر بسیاری از مجامع ادبی اروپا بوده است.
مهمترین کتابهای کامیلو خوسه سلا بدین قرارند: کندو، سنکامیلو، سفر به آلکاریا، فرهنگ مخفی.
داستان رمان خانواده پاسکوآل دوآرته
ابتدا بخشهایی از مقدمه کتاب را بخوانیم:
«خانواده پاسکوآل دوآرته در همان سالی چاپ شد که رمان بیگانه آلبر کامو (1942). شاید بیدلیل نیست که این هر دو کتاب مانند دو ناقوس پرطنین بانگ خلایی معنوی را سر میدهند. نواهاشان از دشت خالی جان برمیخیزد. نواها زنگدار هستند، اما در عین حال پوک و توخالی.
کتاب خانواده پاسکوآل دوآرته بررسی روانکاوانۀ ترس است، خشونت ترس. واضحتر بگوییم، خشونت ترس و جُبن، و احساس گناه نسبت به هردوی اینها. پاسکوآل اسیر یک فکر است، و رویهمرفته بیش از قربانیانش احساس همدردی برمیانگیزد. داستانش داستان کارگر مزرعهای است که از باغستانها و مزارع، از جنگلها و رودخانه کنار کشیده است. گذر فصلها مشامش را نمینوازد، هیچ گلی نمیبیند (منظرۀ سفید پای لولا تنها قطعۀ بصری بهیادماندنی از تن انسانی در کتاب است) و تنها صدایی که میشنود صدای جغد است، که صدایی است نمادین. بوی نافذ مرگ در سرتاسر کتاب پراکنده است.
مختصر آنکه کتاب خانواده پاسکوآل دوآرته چیزهایی دارد که میتوان آن را یک رمان مدرن فوقالعاده بهحساب آورد. کامیلو خوسه سلا بیگمان یکی از بهترین رماننویسان پس از جنگ داخلی اسپانیاست. بهخصوص، بهترین آنانکه در اسپانیا ماندهاند. اسپانیای سلا، کشوری که دوران نوین خود را با جنگ داخلی آغاز میکند، اسپانیای جاودانه نیست. اسپانیای او اسپانیای افسانهای نیست، اسپانیای سنتها نیز نیست. اما با اینهمه، نثر او، حتی نثر بسیار شاعرانۀ آثار متاخرش، در حیطۀ زبان رسمی و گفتاری اسپانیای افسانهای و سنتی میگنجد. طعم زبانش گرچه باروک است، اما صدا به طراوت زبان روستایی است. همواره بهروانی زبان روستاییان سالامانکا، شهریان مادرید، یا لات جوانمرد کاستیلی؛ زبان او آمیزۀ زبان دون کیشوت و سانچو پانزاست.
نخستین چاپ کتاب خانواده پاسکوآل دوآرته در مادرید و بورگوس در سال 1942 صورت گرفت. دیگر چاپهای آن در بوینوسآیرس، بارسلون، لیما و نیویورک انجام شد. در سال 1962 مجموعه آثار کامیلو خوسه سلا در بارسلون به چاپ رسید. در این مجموعه آثار، خانواده پاسکوآل دوآرته برای بار سیزدهم چاپ شد.»
پس دانستیم که پاسکوآل ناخواسته درگیر جنایتهایی میشود که او را به زندان میکشاند. حالا او در زندان خاطرات پراکندهای از زندگی و خانوادهاش مینویسد و در نهایت آن را برای تنها کسی که آدرسش را دارد، میفرستد. در یادداشت مقدماتی کاتب میخوانیم که وی در سال 1939 تعدادی کاغذ در داروخانهای پیدا و مرتبشان کرده است. در آغاز این یادداشتها، پاسکوآل نامهای از زندان باداخوس خطاب به دون خواکین نوشته و غرضش را از نوشتن داستان توضیح داده است. دون خواکین نیز هنگام مرگ وصیت میکند که این برگهها در آتش سوزانده شوند، چراکه ماهیتی نومیدکننده و خلاف عرف پسندیده دارند. اما باری این برگهها به دست کاتب رسیده تا ما هم از داستان زندگی پاسکوآل دوآرته آگاه شویم.
بریدههایی از کتاب خانواده پاسکوآل دوآرته
«توی گلویم چنان تلخ است که گمان میکنم قلبم بهجای خون صفرا تلنبه میکند. تلخی به سینهام میرسد و روی زبانم طعم ترشی میگذارد. دهنم را پر میکند، اما درونم را خشک میکند، انگار که باد متعفنی باشد از گورستان.»
«اگر جرئت اینکار را نداشتم، به این دلیل بود که این کار فقط توفانی در جای دیگری راه میانداخت و افتضاحی راه میافتاد که دیگر از آن رهایی نمیداشتیم و بهکلی ویرانم میکرد. بنابراین تصمیم گرفتم بمانم و بگذارم حوادث به مسیر خودش برود. شاید گوسفندها هم وقتی به سلاخخانه میروند همینطور فکر کنند.»
«آه! آن روزها هنوز هم لحظههایی بود که میشد احساس کرد خوشبختی در راه است. حالا همهاش چهقدر دور است!»
«هرگز نمیشود به بدبختی عادت کرد، باور کنید، چون ما همیشه مطمئنیم که بلای فعلی آخری است، گرچه بعدها، با گذشت زمان متقاعد میشویم –با چه احساس فلاکتی!- که هنوز بدتر از این در راه است…»
«وقتی وسط در و دشت توفان غافلگیرت میکند، چه فایده که قدمهایت را تند کنی؟ بههرحال خیس میشوی، و فقط خودت را خسته خواهی کرد.»
«چه منظرۀ غمانگیزی است تماشای مردمی که منتظرند خدا همۀ کارها را درست کند.»
«میگذاشتم خیالم عروج کند، آزادانه پرواز کند، چون تنها چیزِ مربوط به من است که میتواند عروج کند و آزاد باشد.»
و در انتها…
هرآنچه میشد درباره کتاب خانواده پاسکوآل دوآرته نوشتم. اگر شما هم این کتاب را خواندهاید لطفا از حسوحالتان حین خواندن داستان زندگی غمانگیز پاسکوآل برای ما بنویسید. نظرتان را درباره یادداشتهای معرفی کتاب وبلاگ عقاید یک گرگ هم بنویسید تا در معرفیهای بعدی لحاظ کنم.
کتاب خانواده پاسکوآل دوآرته را نشر ماهی با ترجمهای از فرهاد غبرائی منتشر کرده است. قطع این کتاب جیبی، سال اولین چاپ آن 1387 و قیمت آن در چاپ هشتم (1397) 15000 تومان بوده است.