نمایشنامۀ مانفرد لرد بایرون شاهکار است! ترجمۀ خوب حسین قدسی هم مزید بر علت شده تا خرید کتاب مانفرد و مطالعهاش را بهشدت توصیه کنم. در ادامه ابتدا نگاهی به کتاب و مسائل پیرامون آن میاندازیم و بعد تکههایی از جملات لرد بایرون را از نمایشنامه مانفرد خواهیم خواند.
لرد بایرون کیست؟
لرد بایرون، شاعر بلندآوازۀ اوایل قرن نوزدهم انگلستان (1788-1824)، یکی از برجستهترین و موثرترین چهرهها در جنبش رمانتیسم ادبی اروپا است. در نبوغ ادبی بایرون همین بس که گوته، شاعر نامدار آلمانی، در وصف او گفته است: «بدون شک لرد بایرون بزرگترین نابغۀ قرن ماست.»
بایرون در اشعار و نمایشنامههایش گونۀ تازهای از قهرمان را به ادبیات اروپا و جهان معرفی کرد که بهنام خود او «قهرمان بایرونی» نام گرفت، و پس از او نیز نویسندگان بزرگی همچون ویکتور هوگو، الکساندر دوما، و دیگران بهوفور از این نوع قهرمان در آثار خود بهره جستند. یکی از نخستین و بهترین نمونههای قهرمان بایرونی را در شعر نمایشنامهای مانفرد میتوان دید.
مترجم: حسین قدسی
حسین قدسی پزشک متخصص کودکان است و مقیم مشهد. از او چند عنوان کتاب که عمدتاً در حوزۀ پزشکیاند منتشر شده است. ترجمۀ عالی این اثر گرانقدر باعث شد که بخواهم از صمیم قلب از جناب حسین قدسی تشکر کنم.
محتوای کتاب مانفرد
کتاب مانفرد با متن نمایشنامه آغاز میشود. صحنۀ نمایش در بلندیهای آلپ است: بخشی در کاخ مانفرد و بخشی در کوهستان. شخصیتها هم اینان هستند: مانفرد، شکارچی بز کوهی، اسقف سنت موریس، مانوئل، هرمان، جادوگر آلپ، اهریمن، نمسیس، دیوان، و ارواح.
پس از پایان نمایشنامه در 81 صفحه (جیبی)، نوبت به توضیحات مترجم میرسد. این توضیحات بسیار روشنگر و آموزندهاند و باید قدردان حسین قدسی برای آمادهسازی آن باشیم. البته ایشان بخشهای دیگری را نیز به کتاب افزودهاند که در ادامه مینویسمشان:
- درباره بایرون و آثارش
- رمانتیسم و قهرمان رمانتیک
- معرفی نمایشنامه مانفرد
- خلاصه داستان مانفرد
- مفاهیم اصلی داستان
- قهرمان بایرونی
- نقد نمایشنامه مانفرد لرد بایرون
- گاهنگار زندگی و آثار بایرون
خلاصه داستان مانفرد
مانفرد در کاخ گوتیک خود در کوههای آلپ انزوا گزیده و تلاش میکند با کمک نیروهای فراطبیعی و اهریمنان نامیرا خود را از نفرین زندگی خلاص کند. او بار گناهی را بر دوش احساس میکند که در رابطه با دختری بهنام آستارته است. در کتاب رابطۀ مانفرد و آستارته چندان روشن نمیشود. البته حدسهایی از سوی منتقدان آثار لرد بایرون زده شده، که در توضیحات انتهای کتاب میتوانید آنها را بخوانید.
باری، مانفرد از هرآنچه در توان دارد – که مشمول نیروهای جادویی نیز میشود – بهره میگیرد تا بتواند خود را به آرامش مدنظرش برساند. شاید تعریف قهرمان بایرونی نشان بدهد که در مسیر داستان و در انتها چه در انتظار مانفرد است.
تکههایی از نمایشنامۀ مانفرد
مانفرد: خوابهای من، اگر خوابی در کار باشد، خواب نیست؛ بلکه ادامۀ افکار آزارندهای است که در برابرشان تاب ایستادگی ندارم. در دلم همواره شبزندهداری بهپاست، و این چشمها بسته نمیشوند، مگر آنکه به درون باز شوند، و من باز نفس میکشم و سر و شکل زندگان دارم. اما اندوهْ آموزگارِ خرمندان است. غمْ خود دانشی است؛ آنانکه بیشتر میدانند ناگزیر باید بیشتر بر حقیقت مرگبار سوگواری کنند.
شکارچی: به هر روی، درد و رنجت هرچه باشد باید آن را تحمل کنی، و این دیوانگیها کمکی به تو نخواهند کرد.
مانفرد: به من نگاه کن! من زندهام، آیا این تحمل رنج نیست؟
شکارچی: این تشنج است، زندگی نیست.
مانفرد: حال که گفتن و نگفتن، هر دو مرا میآزارد، دستکم بگذار رنجم صدایی بیابد!
مانفرد: من دوستش میداشتم، و نابودش کردم!
جادوگر: با دستان خودت؟
مانفرد: نه با دستانم، با دلم که دلش را شکست، دلی که بر دل من نگریست، و پژمرد. من خون ریختهام اما نه خون او را، و دیدم که خون او ریخته شد، و کاری از پیش نبردم.
مانفرد: ما بازیچگان دست زمان و ترسیم.
روزها عمرمان را میدزدند و ما باز زندهایم،
درحالیکه از زندهبودن بیزاریم و از مرگ نیز میهراسیم.
در تمام روزهایی که زیر این یوغ منفور میگذرد –
این زندگی که همچون باری بر دل سنگینی میکند،
دلی که در غصهها آرام
و در دردها
و در خوشیها که آنها نیز سرانجامی جز درد و ناخوشی ندارند تندتر میتپد –
در تمام این روزهای گذشته و آینده
(چراکه در زندگی حالی نیست)
میتوان دید که چه اندک است – و از اندک نیز اندکتر است – زمانهایی که جان مشتاق در آغوشکشیدن مرگ نیست،
اما باز همواره از آن همچون تندباد زمستان دوری میکند،
گو اینکه لرزشش لحظهای بیش نباشد.
اسقف: او میتوانست موجود پاکی باشد. تمام نیروی لازم را دارد تا با درستچیدهشدن عناصر والا در کنار هم نتیجۀ خوبی بهدست دهد. اما اکنون معجون بههمریختهای است از تاریکی و روشنایی، خرد و بیخردی، و اندیشه و احساسات محض، که همه بیهیچ نظمی با هم مخلوط شده و ویرانگرانه با یکدیگر همچشمی میکنند.
از بخش توضیحات
این دو تکه را هم از بخش توضیحات انتهایی کتاب مانفرد مینویسم:
اِرُس و آنتِرُس
در اساطیر یونان باستان، ارس خدای عشق و پدیدآورندۀ آن در دل عاشق، و آنترس خدای پاسخ به عشق و پدیدآورندۀ آن در دل معشوق بوده است و معشوقی را نیز که پاسخی شایسته به عشق عاشق نمیداده مجازات میکرده است.
کالون (Kalon)
در ادبیات فلسفی یونان باستان، کالون نشاندهندۀ هر چیز خوب، پاک و زیبا بوده است. در واقع کالون رمز رسیدن به کمال مطلق و آرامش جاودان بوده، و هرکس به آن دست مییافته، گویی راه رسیدن به تمام خوبیها را یافته است.
کتاب مانفرد در یک نگاه
عنوان اصلی: Manfred (1898)
عنوان فارسی: مانفرد
نویسنده: لرد بایرون (جورج گوردون بایرون)
مترجم: حسین قدسی
ناشر: نشر نی
نوبت انتشار: چاپ اول سال 1396
تعداد صفحات: 139 صفحه
قیمت: 12000 تومان
موضوع: نمایشنامه انگلیسی قرن 19
مجموعه: دورتادور دنیا (شمارۀ 39)
پیشنهاد اکید من این است که حتماً نمایشنامه مانفرد را تهیه کنید و بخوانید. کتاب مانفرد واقعاً فوقالعاده است و مطمئن باشید که حس پنهان کتابخوانی را در شما زنده خواهد کرد! اگر پیش از این، این کتاب را خواندهاید در بخش دیدگاهها نظرتان را بنویسید تا دیگر دوستان خوانندۀ معرفی کتاب در وبلاگ عقاید یک گرگ نیز به خواندش مشتاق شوند.
2 دیدگاهها
سلام و درود.
منحسین قدسی، مترجم کتاب مانفرد هستم. من هم از صمیم قلب از شما تشکر میکنم که به معرفی کتاب پرداختید. بسیار خرسندم که ترجمه و توضیحات من مورد پسند شما واقع شده است. برایتان آرزوی موفقیت میکنم.
درضمن، یکی دو عنوان کتاب دیگر، یکی از همین نویسنده (لرد بایرون)، را جهت چاپ به نشر نی دادم که نمیدانم چرا فرایند چاپ آنها بیش از حد طولانی شده است. به هر حال، بار دیگر از شما به سبب مطالعهی مانفرد و نیز معرفی آن در سایت پربارتان سپاسگزارم. پیروز باشید.
ممنون از توجه شما جناب قدسی. در صورت انتشار کتابهای جدید خوشحال میشم که تو وبلاگ معرفیشان کنم.