کتاب قایقسواری در تهران با این تقدیم از سمت محمدعلی سپانلو آغاز میشود: «به آنها که شکوه سالهای نقرهای را دریافتند.» [در ستایش پنجاهسالگی] در ادامه نیز مقدمهای با عنوان «محمدعلی سپانلو، پیوسته شاعر» بهقلم سیمین دانشور میخوانیم.
در بخشی از این مقدمه آمده است: «یک خصلت شعر خوب یا فضیلت شعر در آن است که وقتی واژهها از برابر چشمانمان میگذرند، ذهن ما ابتدا مهمترین معنای آنها را دریافت میکند. معانی دیگر یا لایههای دیگر در بخشهای تاریکتر ذهن پدید میآیند و با مفاهیم ذهنی ما گره میخورند و در ناخودآگاهی گسترش مییابند.»
بریده دیگری از مقدمه کتاب قایقسواری در تهران سپانلو را بخوانیم و برویم سراغ فهرست کتاب و نمونه شعرهای محمدعلی سپانلو: «واضح است که سپانلو شاعر است و با قدرت شعر میگوید. نه رسالۀ تحقیقی مینویسد و نه مقالۀ اقتصادی. اما اگر من بهجای او میبودم، نشان میدادم که یک اشکال مهم نهتنها در تهران بلکه در کشور ما بهطور کلی این است که بیشتر روشنفکران ما نه روشناند و نه فکری دارند و اگر فکری وجود داشته، بیشتر وارداتی بوده است و وقتی به ما رسیده که بهصورت ایدئولوژیک درآمده بوده –بیخون شده بوده- و تازه اندیشهها، هیچگاه تحلیل منطقی نشدهاند –هیچگاه درونی نشدهاند- بلکه غالبا بهصورت سطحی و افراطی ابراز گشتهاند. مارکسیسم عامیانه، عرفان عامیانه، همهچیز عامیانه. در حقیقت یک شکل ترکیبشده از یک آگاهی نیمهکاذب و نیمهجاهلانه…»
این دو بخش را از مقدمه 7 صفحهای سیمین دانشور برای مجموعه شعر کتاب قایقسواری در تهران انتخاب کردم. مسلم است که خودتان از مطالعه متن کامل لذت بیشتری خواهید برد. پس سخن را کوتاه کنیم و برویم سراغ معرفی کتاب.
چند نمونه از شعر محمدعلی سپانلو
یک.
– به چه امید در این خشکسال میباری؟
– وظیفۀ من است باریدن
امید وظیفۀ من نیست.
دو.
چه سرگذشت بیثمری
که شاعران و مکتشفان در ادارهها تمام کنند!
سه. مزاحم
این درخت
در میان چارراه
از کجا دمیده
راه را بریده است
با اجازۀ کدام مرکز درختها؟
زلفهاش
با بهار میخورَد تکان
دود حمل و نقل
در مشام او
سرفه میکند
یا سلام؟
با سر پریش
زیر فکرهای سبز
«قیس عامری» است
محوِ قلههای برفگیر
پلک میزند
در ته نگاه او
خواب لیلی و کویر.
با سواره و پیاده حرف میزند
به تمام عابران سلام میدهد
بیجواب میدوند رنگها
بیخیال میروند بادها
در نگاه دختر جوان
مزاحم است یا گدا؟
شعری از مهندسان شهرساز:
«ای جمال بیحساب، روی نقشه نیستی
ذهن شهردار خسته شد
تجمّل مزاحمی
چارراه کج
ای شکوفۀ خطوط منحنی…»
سبز
با عمامۀ بزرگ
کلۀ بزرگ
پای لخت قهوهای
نارون سلام میکند.
معرفی کتاب قایقسواری در تهران
این مجموعه شعر محمدعلی سپانلو از 37 قطعه شعر کوتاه و بلند تشکیل شده است. نسخهای که من از کتاب دارم چاپ دوم سال 1388 است. گویا این چاپ همچنان با قیمت 3000 تومان در دسترس است و برای تهیهاش نیاز به مراجعه به بازار کتابهای دست دوم نیست! کتاب قایقسواری در تهران را نشر افق در مجموعه شعر امروز منتشر کرده است.