کتاب تاریخ اساطیری ایران به جزوهای کوچک میماند که استاد برای راحتی دانشجویانش تنظیم کرده باشد! با این حال، از محتوایی غنی و آموزنده برخوردار است و میتواند گام آغازین خوبی برای آشنایی با اسطورههای ایرانی باشد. در این یادداشت ابتدا نگاهی به فهرست کتاب تاریخ اساطیری ایران نوشتۀ ژاله آموزگار خواهیم انداخت و بعد خلاصۀ فصل به فصل کتاب را مینویسم.
فهرست مطالب
کتاب تاریخ اساطیری ایران از 5 فصل تشکیل شده است. پیشگفتاری بر چاپ چهاردهم کتاب نیز در آغاز آن آمده است. اینجا محتوای فصلها را بخوانیم و بعد برویم سراغ چکیده مطالب کتاب.
فصل اول: کلیات
واژه اسطوره
تعریف اسطوره
دلیل وجودی اسطوره
اصل و ماهیت و زمان اسطورهها
فایدۀ اسطورهشناسی
منابع اساطیر ایران
پیشدرآمدی بر اساطیر ایران
اساطیر ایران
آفرینش از دیدگاه اساطیر ایرانی
فصل دوم: سه هزار سال نخستین
الف) دنیای روشنیها و نیکیها (قلمرو اورمزد)
اورمزد و امشاسپندان:
سپندمینو، بهمن، اردیبهشت، شهریور، اسپندارمد، خرداد، امرداد
ایزدان:
مهر، اپام نپات یا برز ایزد، ناهید، تیشتر، ربیهوین، بهرام، وای، رشن، سروش، اشی، دین، چیستا، آذر، هوم، گوشورن، درواسپ، زروان
معرفی کوتاه گروهی دیگر از ایزدان:
نریوسنگ، اریامن، رام، بغ، اشتاد، مارسپند، انغزان، دهمان آفرین، باد، آسمان، ماه، سوک، سپهر، خورشید، اوش بام، زامیاد
ب) دنیای تاریکیها و بدیها (قلمرو اهریمن)
سردیوان:
اکومن، اندر، ساوول، ناهیه، تیریز، زیریز
دیوان و دروجان:
جِه، استویداد، ویزرش، وای بد، نسو
معرفی گروهی دیگر از دیوان:
بوشاسب، خشم، آز، سیج، هیز، اپوش، اسپنجروش، سپزگ دیو، ورن، چشمک، زرمان، بوت، ملکوس، میتوخت، اکهتش، اشموغ، اودگ، ترومد، پریمتی، پنی، رشک، اناست، اگاس، کوند
فصل سوم: دورۀ پایانی سه هزار سال نخستین و برخورد دو نیرو
آفرینش مادی و پیشنمونههای گیتیی
فصل چهارم: پایان سه هزار سال دوم و آغاز سه هزار سال سوم
یورش دوم اهریمن
نخستین زوج بشر
فرزندان نخستین زوج بشر
پیشدادیان:
هوشنگ، تهمورث، جمشید، ضحاک، کاوه، فریدون، سلم، منوچهر
پهلوانان:
آرش، گرشاسب، سام، نوذر
کیانیان:
کیقباد، کیکاووس، سیاوش، کیخسرو، لهراسب، گشتاسب، جانشینان گشتاسب، داراب و اسکندر
فصل پنجم: سه هزار سال چهارم
هزارۀ اول از سه هزار سال چهارم:
دورۀ زرتشت، پشوتن، بهرام ورجاوند
هزارۀ دوم و سوم از سه هزار سال چهارم:
اوشیدر، اوشیدرماه، سوشانس
خلاصۀ کتاب تاریخ اساطیری ایران اثر ژاله آموزگار
در ادامه سعی میکنم از هر فصل کتاب تاریخ اساطیری ایران چکیدهای بیاورم تا با محتوای آن بیشتر آشنا شوید. چون این یادداشت برای معرفی کتاب است و قرار است شما را با تهیه و مطالعهاش مشتاق کنم، خلاصه مینویسم که چیزی برای خواندن هم باقی بماند!
اسطوره چیست؟
اسطوره کلمهای معرّب است که از واژه یونانی هیستوریا بهمعنی «جستجو، آگاهی و داستان» گرفته شده است. برای بیان مفهوم اسطوره در زبانهای اروپایی از بازمانده واژه یونانی میتوس بهمعنی «شرح، خبر و قصه» استفاده شده است.
تعریف اسطوره
ارائه تعریف کاملی از اسطوره که دربرگیرنده همه مفاهیم آن باشد کار آسانی نیست. در فهم عامه و در برخی از فرهنگها، اسطوره معنی «آنچه خیالی و غیرواقعی است و جنبه افسانهای محض دارد» یافته است؛ اما اسطوره را باید داستان و سرگذشتی «مینوی» دانست که معمولاً اصل آن معلوم نیست و شرح عمل، عقیده، نهاد یا پدیدهای طبیعی است بهصورت فراسویی که دستکم بخشی از آن از سنتها و روایتها گرفته شده و با آیینها و عقاید دینی پیوندی ناگسستنی دارد. در اسطوره وقایع از دوران اولیه نقل میشود. بهعبارت دیگر، سخن از این است که چگونه هر چیزی پدید میآید و به هستی خود ادامه میدهد. شخصیتهای اسطوره را موجودات مافوق طبیعی تشکیل میدهند و همواره هالهای از تقدس، قهرمانهای مثبت آن را فراگرفته است.
حوادثی که در اسطوره نقل میشود همچون داستانِ واقعی تلقی میگردد، زیرا به واقعیتها برگشت داده میشود و همیشه منطقی را دنبال میکند. اسطوره گاهی بهظاهر حوادث تاریخی را روایت میکند، اما آنچه در این روایتها مهم است صحت تاریخی آنها نیست بلکه مفهومی است که شرح این داستانها برای معتقدان آنها دربر دارد، و همچنین از این جهت که دیدگاههای آدمی را نسبت به خویشتن و جهان و آفریدگار بیان میکند دارای اهمیت است.
همانگونه که اسطوره جلوهای تاریخی مییابد، تاریخ نیز میتواند به اسطوره تبدیل شود و اسطورههای نیمهتاریخی بهوجود آیند. اسطورههای نیمهتاریخی عبارتاند از تحول و تکامل حوادث تاریخی و وقایع ابتدایی که اتفاق افتادهاند و همچنین شرح کارهای فوقالعادهای هستند که به دست آدمیان زورمند و نامی انجام گرفته است. این رویدادها اندکاندک شاخوبرگ یافته و بهصورت داستانهایی پر از عجایب و غرایب درآمدهاند. بهتدریج هالهای از تقدس دینی هم به دور برخی از آنها حلقه زده و بدانها جنبه الوهیت بخشیده است.
باید افزود که اسطوره با حکایتهایی که از زبان حیوانات نقل میشود و اعمال و احساسات انسان در آنها به حیوانات نسبت داده میشود فرق دارد. این حکایتها اغلب جنبه تمثیلی دارند و بر مفاهیم معنوی و اخلاقی تاکید میورزند (مانند حکایتهای کلیله و دمنه). اسطوره همچنین با افسانههایی که کارهای غیرعادی را در چهارچوب زندگیهای روزمره و معمولاً با نتیجهای اخلاقی نقل میکنند و نیز با قصه و خیالبافیهای شاعرانه و ادبیات داستانی تفاوت دارد.
دلیل وجودی اسطوره چیست؟
اسطوره واکنشی از ناتوانی انسان است در مقابله با درماندگیها و ضعف او در برآوردن آرزوها و ترس او از حوادث غیرمترقبه. قدرت تخیل نهایت فعالیت خود را در این زمینه انجام میدهد. خدایان به این ترتیب خلق میشوند و سپس به شهریاران و پهلوانان زمینی تبدیل میگردند و گاهی بهعکس از شخصیتی تاریخی یا قهرمانی معمولی، موجودی اسطورهای شکل میگیرد؛ به این صورت که همه ویژگیهای یک موجود خارقالعاده را به او نسبت میدهند و بهتدریج با این ویژگیها، قهرمان از صورت موجود بشری عادی خارج میشود.
به زبانی دیگر، اسطوره تجسّم احساسات آدمیان است بهگونهای ناخودآگاه برای تقلیل گرفتاریها یا اعتراض به اموری که برای ایشان نامطلوب و غیرعادلانه است و چون آن را تکرار میکنند آرامشی به آنها دست میدهد. از سوی دیگر، تکرار این داستانها که در قالب نوعی آیین دینی برگزار میشود به آنها حقانیت و واقعیت میبخشد.
اسطوره همچنین نشانهای از عدم آگاهی بشر از علل واقعی حوادث است. انسان به پیروی از تخیل خود برای رویدادها علت و انگیزه میتراشد و به این ترتیب، تخیل را با واقعیتها پیوند میدهد و همچنین با اسطورهها به آرزوهای خود جامهای از حقیقت میپوشاند. اسطورهباوران اسطورهها را راست میپندارند.
منابع اساطیر ایران
این بخش از کتاب تاریخ اساطیری ایران ژاله آموزگار اندکی طولانی است و تنها بهذکر موردی کتابها و منابع اسطورهشناسی ایران اکتفا میکنم. توضیحات کتاب را حتماً بخوانید.
الف) منابع هندی
ودا (Veda)ها: ریگ ودا، یاجور ودا، سامه ودا، اثروه ودا
اوپانیشادها
مهابهاراتا
پورانا
ب) منابع اوستایی
یَسنها
ویسپَرَد
یَشتها
وندادید یا ویدیوداد
خرده اوستا
نیرنگستان
هیربدستان
هادُخت نَسک
ج) منابع مانوی
د) منابع پهلوی
دینکرد
بندهشن
گزیدههای زادِسْپَرَم
روایات پهلوی
دادستان مینوی خرد
زندوهومنیسن
دادستان دینیگ
یادگار جاماسبی
شهرستانهای ایران
کارنامۀ اردشیر بابکان
ترجمه و تفسیرهای اوستا بهزبان پهلوی
هـ) منابع عربی و فارسی
و) نگارهها
ز) نوشتههای مورخان غیرایرانی
امشاسپندان کیستند؟
اورمزد در دنیایی پر از نیکی، زیبایی و خوشبویی و در روشنی بیکران قرار دارد. او هم پدر و هم مادر آفریدگان است. او دانا، خردمند، دوربیننده، توانا، پیروز، ورجاوند و نگاهبان همه است. اورمزد نخست امشاسپندان را میآفریند؛ ولی در برخی از نوشتههای پهلوی؛ از جمله در کتاب بنهدشن آمده است که «زمان» که فرمانروایی آن درازمدت است، نخستین آفریدۀ اورمزدی بهشمار میآید و سپس امشاسپندان آفریده میشوند. امشاسپندان جلوههای اورمزد بهشمار میآیند و هر کدام از آنها دشمنی مستقیم در میان دیوان دارند.
تعداد اصلی امشاسپندان شش است، درحالیکه معمولاً از هفت امشاسپند سخن بهمیان میآید. این اختلاف از آنجا ناشی میشود که گاهی در متنهای متاخر، ایزدسروش را یکی از امشاسپندان بهحساب میآورند و تعداد آنها را به هفت میرسانند. گروهی نیز خود اورمزد را بهعنوان هفتمین امشاسپند در راس آنها قرار میدهند و برخی معتقد به آفرینش «سپندمینو» بهعنوان نخستین امشاسپند هستند.
امشاسپندان یا اَمَهرسپندان یعنی جاودانان مقدس یا فزونیبخش.
* دربارۀ امشاسپندان در کتاب تاریخ اساطیری ایران بهتفصیل صحبت شده است؛ من برای نمونه توضیحات پیرامون شهریور را میآورم. در ادامۀ فصل دوم نیز ایزدان باستانی کامل معرفی میشوند.
شهریور (خشثره وئیریه)
بهمعنی شهریاری و سلطنت مطلوب است. او مظهر توانایی، شکوه، سیطره و قدرت آفریدگار است. در جهان مینوی، او نمادِ فرمانرواییِ بهشتی و در گیتی نماد سلطنتی است که مطابق میل و آرزو باشد، اراده آفریدگار را مستقر کند، بیچارگان و درماندگان را در نظر داشته باشد و بر بدیها چیره شود. همکاران او ایزدمهر، ایزد خورشید، و ایزد آسماناند و ایزدان هوم، بُرز، اردوی سوره اناهیتا و سوک نیز جزء یاران او بهشمار آمدهاند. او پشتیبان فلزات است و فلزات نماد زمینی او هستند. اوست که در پایان جهان همۀ مردمان را جاری کردن فلز گداختهای خواهد آزمود. این امشاسپند نمادی مردانه دارد.
دریای فراخکرد کجاست؟
دریای فراخکرد یا وروکشه یا دریای بیانتهای کیهانی، دریایی اسطورهای است که در کنار البرز قرار دارد و یکسوم زمین را شامل میشود.
فروهر چیست؟
فروَهر یا فروَشیها گروه معروفی در اساطیر ایران هستند. مانند همه آفریدگان مادی که یک اصل مینوی دارند هر انسانی هم یک «خودِ» آسمانی دارد که فروهر یا فروشی (روح محافظ) اوست. هر بدی که آدمی بر زمین بکند «خود» آسمانی او تاثیرناپذیر میماند. بهعبارت دیگر فروهر روحِ پاسبان آدمی ست که پیش از تولد وجود دارد و پس از مرگ نیز باقی میماند.
آتشهای باستانی ایران
بنا بر باورهای اساطیری ایران، در جهان پنج گونه آتش مینوی هست:
- آتش برزیسوه که در برابر اورمزد میسوزد.
- آتش وهوفریانه که در تن مردمان و جانوران جای دارد.
- آتش اوروازیشته که در گیاهان است.
- آتش وازیشته که در ابرهاست.
- آتش سپنیشته که در کانونهای خانوادگی جای دارد.
سه گروه آتش آیینی وجود دارد: آتش بهرام، آتش آدُران و آتش دادگاه. آتش بهرام قداست خاصی دارد؛ برای اینکه با تشریفاتی طولانی آماده میشود. شانزده آتش را از منابع مختلف جمعآوری میکنند و آنگاه 1128 بار آن را تطهیر میکنند، یعنی هیزم را روی آتش میگیرند؛ وقتی با گرمای آتش، این هیزم شعلهور شد، یک مرحله تطهیری انجام گرفته است. این جریان یکسال بهدرازا میکشد. تعداد آتشهای بهرام محدود است و به مراقبت خاصی نیاز دارد. آتشهای آدران و دادگاه اهمیت بسیار کمتری دارند.
در آیینهای زردشتی آتش مرکزیت دارد. بهجز سه گروه آتش مقدس آیینی و پنج نوع آتش مینوی، سه آتش یا آتشکدۀ بزرگ اساطیری نیز وجود داشته که عبارت بودند از آذرفَرَنبَغ (آتش موبدان)، آذرگُشنَسب (آتش ارتشتاران)، و آذربُرزینمهر (آتش کشاورزان). این سه آتشکده بهترتیب در فارس، آذربایجان و خراسان بهدست سه قهرمان زمینی یعنی جمشید، کیخسرو و کیگشتاسب تاسیس شده است.
در دوره ساسانی آتشکدههایی با این نامها وجود داشته است که در روایتها اصل آنها را از این آتشهای اساطیری دانستهاند.
جِه (جَهی) کیست؟
دیوزنی که نقش تخریبی عمدهای در آغاز آفرینش دارد. نماد همۀ پلیدیها و آلودگیهای زمانه و نماد روسپیگری است. او در متنها هم دختر و هم زن اهریمن بهشمار آمده است.
دیوهای مرگ
سهمناکترین دیوها، دیوهایی هستند که با مرگ ارتباط دارند. این دیوها که به دیوهای مرگ معروفاند عبارتاند از:
اَستویداد / اَستوِهات
ویزَرِش
وای بد
نَسو / نسوش
* در انتهای فصل دوم کتاب تاریخ اساطیری ایران معرفی چند دیو اساطیری دیگر آمده است. و بعد فصل سوم، و «دورۀ پایانی سه هزار سال نخستین و برخورد دو نیرو» آغاز میشود.
دورۀ پایانی سه هزار سال نخستین و برخورد دو نیرو
آنچه در ادامه خواهید خواند چکیدهای است از محتوای فصل سوم کتاب تاریخ اساطیری ایران و نقلقول کامل نیست.
اورمزد از وجود اهریمن آگاه است، اما اهریمن تا زمانی که فروغی از دنیای روشنایی به قلمرو او نرسیده بود، مظهر نادانی مطلق بود. اورمزد میتوانست اهریمن را در مرز روشنایی متوقف کند، اما اینکار باعث میشد که اهریمن جاودانه شود. برای همین هم بود که اورمزد برنامهای چید تا اهریمن بهتحرک درآید و رفتهرفته در اثر تحلیل نیرویش نابود شود. نبردی در آستانۀ آغاز است. اهریمن و اورمزد پیمانی میبندند؛ آخرین نبرد میان نیروی نیکی و بدی نُههزارسال بعد از این حملۀ نخستین انجام گیرد. هدف اورمزد این است که در این مدت که جدال ادامه دارد، همه نیروی اهریمن بهتدریج بهتحلیل رود و سرانجام به بند کشیده شود و ناتوان گردد.
پس از اینکه پیمان بسته میشود، اهورامزدا چون موبدی دعای راستی یعنی اَهونوَر را بر زبان میآورد و بر اثر آن، اهریمن بیهوش میشود و به دوزخ میافتد و در طول سههزارسال دوم در آنجا بیهوش میماند.
دعای اَهونوَر یا اهونهوَئیریو مقدسترین دعای زردشتی است که در آن «راستی» ستایش میشود. این دعا هسته اصلی این دین بهشمار میآید.
اینجا آفرینش گیتیای توسط اورمزد آغاز میشود. او در شش نوبت یک دوران مینُوی پیشنمونههای شش پدیدۀ اصلی آفرینش را میآفریند که عبارتاند از آسمان، آب، زمین، گیاه، جانور و انسان.
سالگرد این آفرینشها شش جشن است که به جشنهای گاهانبار یا گهنبار معروفاند و با فاصلههای نابرابر در یک سال قرار دارند:
الف) مدیوزرمگاه بهمعنای میان بهار و به یادبود آفرینش آسمان در اردیبهشتماه.
ب) مدیوشمگاه بهمعنای میان تابستان و به یادبود آفرینش آب در تیرماه.
ج) پدیشهگاه بهمعنای گردآوری غله و به یادبود آفرینش زمین در شهریورماه.
د) ایاسریمگاه بهمعنای بازگشت به خانه و به یادبود آفرینش گیاه در مهرماه.
هـ) مدیاریمگاه بهمعنای میانسال و به یادبود آفرینش چهارپایان در دیماه.
و) همسپهمدیمگاه بهمعنای همه سپاه و به یادبود آفرینش انسان در روزهای آخر سال.
در انتهای فصل سوم کتاب تاریخ اساطیری ایران دربارۀ پیشنمونهها صحبت شده است. پیشنمونۀ انسان گیومرث است بهمعنای «زندۀ میرا». او نمونۀ انسان کامل است و برای یاری و کمک به آفریدگار خلق میشود و به همین جهت، گیومرث را مرد اَهلَو (یا مرد مقدس) نیز نامیدهاند.
در اعتقادات کهن ایرانی برای اهریمن آفرینش مادی قائل نشدهاند.
پایان سههزارسال دوم
در پایان سههزارۀ دوم، یاران و همدستان اهریمن که از بیهوشی سرکردۀ خود در رنجاند به ترغیب او میپردازند تا از این بیخبری بهدر آید. کوشش آنها وقتی به نتیجه میرسد که جِه یا جَهی، دیوزن، به پیش میرود و اهریمن را به کارزار تشویق میکند. خطاب به او بانگ میزند: «برخیز پدرِ ما!».
دیوان به اهریمن قول میدهند که در تخریب آفرینش او را یاری کنند… . با برشمردن همه بدیهایی که در جهان خواهند کرد، به اهریمن نیرو میبخشند و سرانجام موفق میشوند او را از بیهوشی بهدر آورند. اهریمن از بهت بیرون میآید؛ برمیجهد و بوسهای بر سر جهی میزند؛ ناپاکیهای زنانه از این بوسه ناشی میشود. او سپس این خواهش جهی را برمیآورد که مردان او را آرزو کنند.
* در ادامه فصل چهارم کتاب تاریخ اساطیری ایران شرح این نبرد بهتفصیل آمده است. از این نبرد میگذرم تا پیش از طولانیشدن مطلب بتوانم بقیه ماجراها را هم بنویسم. اگر مشتاق شدهاید حتماً این کتاب خوب را مطالعه کنید. پشیمان نخواهید شد!
نخستین زوج بشر (پدر و مادر نسل بشر در اساطیر ایرانی)
از نطفۀ گیومرث که بر زمین ریخته میشود پس از چهل سال شاخهای ریواس میروید که دارای دو ساق است و پانزده برگ. این پانزده برگ مطابق با سالهایی است که مشیه و مشیانه، نخستین زوج آدمی، در آن هنگام دارند. این دو همسان و همبالایند. تنشان در کمرگاه چنان به هم پیوند خورده است که تشخیص اینکه کدام نر است و کدام ماده امکانپذیر نیست. این دو گیاه بهصورت انسان درمیآیند و «روان» به گونه مینُوی در آنان داخل میشود. اورمزد اندیشههای اورمزدی را به آنان تلقین میکند:
«شما تخمۀ آدمیان هستید؛ شما نیای جهان هستید؛ من شما را بهترین کاملاندیشی بخشیدهام. نیک بیندیشید، نیک بگویید و کار نیک کنید و دیوان را مستایید.»
نیروی بدی نیز در کمین است. اهریمن و همدستانش هم میکوشند که مشیه و مشیانه را از راه راست منحرف کنند. اهریمن بر اندیشۀ آنان میتازد و آنان نخستین دروغ را به زبان میآورند و آفریدگاری را به اهریمن نسبت میدهند. بدینسان نسبتدادن بنیاد جهان به شر نخستین گناه آدمی است. از این فریب و از این گناه نیروی آز بر آنان چیره میشود و گرسنگی و تشنگی بر آنان غلبه مییابد و سردرگمی آنان آغاز میشود.
به کفارۀ این گناه مدتها از داشتن فرزند محروم میمانند. توبه میکنند و سرانجام میتوانند با هم وصلت کنند. نُه ماه بعد مشیانه جفتی را بهدنیا میآورد که چنان به چشم مادر و پدر شیرین میآیند که مادر و پدر آنها را میخورند و از آن پس اورمزد شیرینی فرزند را تا بدان اندازه که میل به خوردن در پدر و مادر ایجاد کند از آنان برمیگیرد تا نسل آدمی برجای ماند و ادامه یابد.
از آن پس مشیه و مشیانه دارای هفت جفت فرزند میشوند، هر جفتی یک نر و یک ماده. هرکدام از جفتها با هم وصلت میکنند و روانه یکی از هفت کشور میشوند. از آنان فرزندان دیگر بهوجود میآیند و نسل بشر ادامه مییابد. مشیه و مشیانه در صد سالگی میمیرند.
* همانطور که در فهرست کتاب تاریخ اساطیری ایران اشاره شد؛ در ادامۀ این فصل درباره فرزندان نخستین زوج بشر، پیشدادیان و کیانیان بهتفصیل صحبت شده میشود. با ذکر دو نکتۀ کوتاه میرویم سراغ فصل آخر.
فره چیست؟
فَر یا فرّه یا خورَه یا خُورَنه نیرویی آسمانی است که در وجود هر انسانی به ودیعه گذاشته شده است تا او را در انجام اعمالی که با وظیفه و حرفه آدمی مطابقت دارد یاری کند. فرمانروایان، موبدان، آریاییها، زردشت و… فرّه مخصوص بهخود دارند. تا زمانیکه فره ایزدی با فرمانروایان همراه باشد، پیروزی با آنان یار است و بهمجرد اینکه فره از آنان بگریزد، بخت از آنان روی میتابد. این فره نخست به هوشنگ پیشدادی پیوسته بوده است؛ از آن پس به تهمورث دیوبند و سپس به جمشید رسیده است. پس از گریز این فره، دیوان و ضحاک و افراسیاب در طی دوران تلاش میکنند که آن را بهدست آورند. در مقابل، ایزدان نیز سعی بر این دارند که نگذارند فرّه به دست اهریمنان افتد. این فره به شاهان کیانی میرسد و به کیگشتاسب، حامی زردشت میپیوندد و در پایان جهان به سوشیانت یا سوشیانس خواهد پیوست.
بیمرگان یا جاودانان در سنت کهن ایرانی
نامداران و بهخصوص قهرمانانی هستند که نمیمیرند و چون زمان معمول زندگیشان بهسر میرسد یا به خواب فرو میروند و یا در جایی پنهان میمانند و در هنگام لازم و در زمان فرشگرد (دوران بازسازی جهان) به یاری بزرگان دین و مردم میشتابند. نام این جاودانان بنا به روایتهای مختلف فرق میکند. از میان آنها به شخصیتهای ذیل میتوان اشاره کرد:
گرشاسب، توس و گُستَهم پسران نوذز؛ کیخسرو، گیو و فریبرز از پهلوانان دوران کیخسرو؛ اوروَتَتنَرَه پسر زردشت که در وَرِجمکرد بهسر میبرد؛ گوبدشاه یا اَغرَیرَث برادر افراسیاب که به دلیل یاریدادن به ایرانیان بهدست برادرش کشته میشود و جزء جاودانان درمیآید؛ یوشتفریان (دانایی که به پرسشهای اَخت، جادوگر اهریمنی پاسخ میدهد و با سوالات خود او را به نابودی میکشاند)؛ پشوتن پسر گشتاسب و غیره.
برای فهرست تعدادی از این جاودانان نک: کریستنسن، آرتور، کیانیان، ترجمۀ ذبیحالله صفا، ص 129 بهبعد.
جمشید و فریدون و کیکاوس هم بنا به روایتها بیمرگ آفریده شده بودند، ولی به دلیل ارتکاب گناه از ردۀ جاودانان بیرون آمدند. در بندهشن آمده است که در فرشگرد، پانزده مرد پارسا و پانزده زن که از بیمرگان هستند به یاری سوشیانس میشتابند.
سههزارسال چهارم
این دوره، دورۀ وحی دینی است. سههزارسال از یورش اهریمن به گیتی گذشته است و حوادث در نیمه راه زمانی حملۀ اهریمن به دنیای مادی و فِرَشگرد (دوره بازسازی و بهکمالرساندن جهان) اتفاق میافتد. بیشتر مطالب سههزارسال چهارم مربوط به زردشت و سه موعود اوست.
* توضیحات مفصل این دوره را هم ارجاع میدهم به کتاب، و یادداشت معرفی کتاب تاریخ اساطیری ایران را با ذکر دو نکتۀ کوتاه دیگر تمام میکنم.
پل چینود
چینوَد یا چینوَر پلی است حد فاصل این جهان و آن جهان که بر بالای قلۀ دائیتی جای دارد و یک بازوی آن در بُن البرز در شمال و بازوی دیگر آن در سَر البرز در جنوب قرار دارد. این پل برای نیکوکاران بهپهنای فرسنگها و برای گناهکاران همچون لبۀ تیغ است. نیکوکاران را ایزد دین به هیئت زیبارویی خوشبو پذیره میشود و آنها در منازل بهشت که ستارهپایه، ماهپایه، خورشیدپایه و گَرزَمان (= گَروتمان: محل سرودها و روشنیهای بیپایان) نام دارند، قرار میگیرند و بدکاران که آنان را عفریتهای پذیرا میشود، در چهار طبقۀ دوزخ که آخرین طبقۀ آن محل تاریکیهای بیپایان است جای میگیرند.
سالگرد آفرینش انسان
در تقویم مزدیسنی، سال، دوازده ماهِ سیروزه است. پنج روز باقیمانده از 365 روز به نام پنجه دزدیده یا بِهیزَک، آخرین روزهای سال است. این روزها مصادف با آخرین گاهانبار است که سالگرد آفرینش انسان است.
یک جمعبندی
عنوان: تاریخ اساطیری ایران
نویسنده: دکتر ژاله آموزگار
ناشر: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)
نوبت چاپ: هجدهم سال 1397
قیمت: 7000 تومان
موضوع: اساطیر ایرانی، تاریخ، دوران اساطیری و افسانهای
تعداد صفحات: 112 صفحه
امیدوارم معرفی کتاب تاریخ اساطیری ایران از سری یادداشتهای معرفی کتاب وبلاگ عقاید یک گرگ مورد توجه شما قرار گرفته و برایتان مفید واقع شده باشد. مشتاق و پذیرای نقدها و پیشنهادهای شما هستم.